شهادت حضرت زهرا(س)

ابراز دوستى به حضرت مهدى عليه السلام

 

           

 

 

ابراز دوستى به حضرت مهدى عليه السلام وظيفه ‏اى در عصر غيبت


«ابراز ارادت‏» به ساحت قدسى حضرت مهدى عليه‏السلام، از مهمترين وظايفى است كه منتظران آن امام عزيز در

 

عصرغيبت دارند. اين مهم مفهومى است كه مى‏تواند مصاديق مختلفى داشته باشد مانند دادن صدقه به قصد سلامتى آن

 

امام همام، هديه كردن ثواب اعمال واجب يا مستحب به آن حضرت و مواردى از اين قبيل.

 

ترديدى نيست كه اين ابراز ارادت، گذرگاهى جهت ازدياد معرفت و محبت نسبت‏ به آن عزيز غايب از نظر است و معرفت و

 

محبت، معبرى است تا به آن امام بزرگوار تقرب بيشترى حاصل كنيم . اين نوشتار را به دو مصداق موضوع ياد شده

 

اختصاص داده‏ايم:

 

اول: دادن صدقه به قصد سلامتى امام عصرعليه‏السلام، از جمله تكاليفى است كه منتظران آن امام بزرگوار در عصرغيبت ‏بر

 

عهده دارند. بدون شك آن حضرت بى‏نياز از آن است كه منتظران، براى سلامتى‏اش صدقه بدهند، ولى همان طور كه گفته

 

شد، ابراز ارادت به آن بزرگوار و اعلام تبعيت از آن حضرت نشانه‏ها و علائمى دارد كه از آن جمله مى‏توان علاقه به سلامتى

 

حضرتش را عنوان نمود. و اين كار- همان طور كه در زندگى شخصى خودمان با دادن صدقه تامين مى‏شود – نسبت ‏به آن

 

امام بزرگوار هم سارى و جارى است. مضافاً اين كه بنا به روايتى از رسول مكرم اسلام؛ هيچ بنده‏اى ايمان نياورد مگر آن

 

كه من نزد او از خودش محبوبتر باشم، و خاندانم از خاندانش نزد او محبوبتر باشند و عترت من نزد او از عترت خودش

 

محبوبتر باشند و ذات من از ذات خودش نزد او محبوبتر باشد. (1)

 

با اين حساب، اگر براى سلامتى خود، يا خانواده خودمان صدقه مى‏دهيم، اين كار براى كسى كه از ما و خاندانمان عزيزتر

 

است اولى مى‏باشد؛ و چه كسى در اين خصوص عزيزتر و شايسته ‏تر از حضرت مهدى عليه‏السلام؟ بر همين اساس است كه

 

مرحوم «سيد بن طاووس‏» به فرزندش چنين سفارش مى‏كند:

 

«... پس در پيروى و وفادارى ... نسبت ‏به آن حضرت به گونه‏اى باش كه خداوند و رسول او و پدران آن حضرت و خود او از

 

تو مى‏خواهند و حوائج آن بزرگوار را بر خواسته‏هاى خود مقدم بدار؛ آن هنگام كه نمازهاى حاجت را به جاى مى‏آورى،

 

صدقه دادن از سوى آن جناب را پيش از صدقه دادن از سوى خودت و عزيزانت قرار بده ...» (2)

 

چه نيكوست منتظران امام عصرعليه‏السلام، روزانه به قصد سلامتى آن امام همام مبلغى به نيازمندان صدقه بدهند.

 

بديهى است آن حضرت را به اين صدقات نيازى نيست، ولى همان طور كه گفته شد اين كار ابراز ارادت به ساحت قدسى

 

آن امام شريف و گذرگاهى است تا كسب محبت و تقرب به آن بزرگوار حاصل آيد. مضافاً اين كه برحسب روايات متعدد،

 

اعمال ما هر از چند گاه خدمت‏ حضرتش عرضه مى‏شود و چون آن بزرگوار، اين مقدار وفادارى را از ناحيه منتظرانش

 

مشاهده كنند، خرسند مى‏گردند و كدام توفيق براى منتظران از اين بالاتر كه لبخند رضايت و خرسندى بر لبان امام خود

 

- كه جان عالميان فدايش باد - بنشانند؟ و اگر ما عملا خواستار سلامتى حضرتش باشيم و در اين راه از بذل مال دريغ

 

نكنيم، آيا آن منبع فيض، سلامتى ما را از خداوند نخواهد خواست؟

 

دوم: هديه دادن ثواب اعمال مستحب به آن امام شريف از ديگر مصاديق ابراز ارادت به آن حضرت است. در زندگى روزمره

 

هديه و چشم ‏روشنى گذرگاهى براى اعلام دوستى و نيز رفع كدورتها است. روايات فراوانى از پيامبراكرم صلى‏الله عليه ‏و

 

آله، در اين خصوص وارد شده است. به دو روايت‏ بسنده مى‏كنيم:

 

- به يكديگر هديه بدهيد تا رشته محبتتان استوار شود؛ زيرا هديه محبت را بيفزايد و كينه و كدورت را از ميان ببرد. (3)

 

همچنين آن بزرگوار فرمود:

 

- هيچ كس نبايد هديه برادرش را رد كند، اگر توانست آن را عوض دهد. (4)

 

هديه كردن ثواب و پاداش اعمال پسنديده به امام عصرعليه‏السلام، از زيباترين و مستقيم ‏ترين راه هايى است كه بيانگر

 

ابراز محبت و وفادارى به آن حضرت است و همان طور كه در بحث صدقه به قصد سلامتى آن امام همام گفته شد؛ آن

 

بزرگوار را به اين هدايا نيازى نيست، بلكه ما به ابراز مودت و دوستى نسبت ‏به آن حضرت نيازمنديم و براى رسيدن به اين

 

مطلوب، كدام راه مستقيم‏تر از هديه كردن پاداش اعمال نيكو به آن امام عزيز؟

 

مرحوم «صدرالاسلام همدانى‏» در كتاب « تكاليف الانام فى غيبة الامام‏ » يا «پيوند معنوى با ساحت قدس مهدوى‏»

 

مى‏نويسد:

 

از جمله تكاليف بندگان در عصر غيبت امام عصرعليه‏السلام، هديه كردن ثواب طاعات و عبادات اعم از واجب و مستحب به

 

آن حضرت و پدران بزرگوار ايشان است؛ زيرا اين كار باعث قبولى عبادات و ازدياد طاعات زياد بنده خواهد شد.

 

و در ادامه و به نقل از « سيد بن طاووس‏» روايتى را چنين مى‏آورد:

 

كسى كه ثواب نماز خود را - چه واجب و چه مستحب - براى رسول خدا صلى‏الله عليه ‏و آله، اميرمؤمنان و اوصياى گرامى

 

او قرار بدهد، خداوند ثواب نمازش را چند برابر مى‏كند ... و پيش از جدا شدن روح از بدنش به او مى‏گويند: اى فلان! دلت

 

‏خوش و چشمت روشن باد بدانچه خداوند متعال براى تو مهيا كرده است ... .(5)

 

هديه كردن پاداش اعمال به امام عصرعليه‏السلام، منحصر به ثواب نماز نيست، ثواب و پاداش هر گونه اعمال خير را

 

مى‏توان مشمول اين نكته قرار داد. چنان كه مرحوم «سيد محمد تقى موسوى اصفهانى‏»، قرائت قرآن و غيره را مشمول

اين نكته دانسته است. (6)

 

همچنين مرحوم طبرسى در«النجم الثاقب‏» حج كردن به نيابت از سوى آن حضرت را عنوان نموده و اين كار را از قديم در

 

ميان شيعيان امرى مرسوم دانسته است. (7)

 

هديه نمودن پاداش اعمال نيك به ساحت قدسى حضرت مهدى عليه‏السلام، امر پيچيده‏اى نيست و به مقدمات عريض و

 

طويلى نياز ندارد، همين كه انسان نيت كند ثواب اين عمل نيك هديه‏اى براى امام عصرعليه‏السلام  باشد، كفايت مى‏كند.

 

چنان كه راوى از امام سؤال كرد چگونه نماز خود را هديه كند؟ امام جواب داد: ثواب نماز خود را براى پيامبر صلى‏الله عليه

 

‏و آله، و يا هر كدام از ائمه عليهم‏السلام، نيت مى‏كند و پس از سلام نماز بگويد: اللهم انت السلام و منك السلام يا ذاالجلال

 

و الاكرام، صلى الله على محمد و آل محمد.» اينها ركعاتى بود هديه به بنده‏ات محمد بن عبدالله ... .» (8)

 

طبيعى است كه اين هديه مى‏تواند به هر كدام از معصومين ديگر از جمله حضرت مهدى عليه‏السلام تعلق بگيرد. از اينها

 

بگذريم هديه دادن پاداش اعمال نيك به حضرت ولى‏عصرعليه‏السلام، همان طور كه گفته شد موجب قبولى و ازدياد پاداش

 

اعمال مى‏گردد و در حقيقت اين كار مُهر تضمينى است‏ بر قبولى عمل به شرط برخوردارى از ساير شرايط.

 

چه نيكو و پسنديده است كه منتظران در غيبت امام خود، به آن حضرت ارادت ورزند و با دادن صدقه به قصد سلامتى آن

 

حضرت و نيز اهداى پاداش اعمال پسنديده - چه واجب و چه مستحب - به آن عزيز غايب از نظر اعلام محبت كنند.

 

 

پى‏نوشت ها:

 

1 . سيد محمد تقى اصفهانى، مكيال المكارم، ترجمه، ج‏2، ص‏297.

 

2 . همان، ص ‏288/  النجم‏الثاقب، ترجمه، ص‏773 .

 

3 . نهج ‏الفصاحه،حديث 1189 .

 

4 . همان، حديث 2536.

 

5 . صدرالاسلام همدانى، پيوند معنوى با ساحت قدس مهدوى، ص ‏225.

 

6 . سيد محمد تقى اصفهانى، در دوران غيبت امام مهدى عليه‏السلام، چه كنيم؟  ص‏11.

 

7 . النجم ‏الثاقب، ترجمه، ص‏774 .

 

8 . مهر محبوب، سيد حسين حسينى، ص‏86 .

 

 

شهادت حضرت زهرا (س) تسلیت باد

حدیث

 

دعا براى فرج

 

« و أكثروا الدّعا بتعجيل الفرج فإنّ ذلك فرجكم » .

 

يعنى براى تعجيل فرج ; بسيار دعا كنيد ، پس بدرستيكه اين دعاء موجب فرج شما است .

 

 

توفيق زيارت حضرت

 

l لو ان اشياعنا وفقهم الله لطاعته على اجتماع من القلوب فى الوفاء بالعهد عليهم لما تأخر عنهم اليمن بلقائنا و لتعجلت

 

لهم السعادة بشاهدتنا على حق المعرفة و صدقها منهم بنا  بحارالانوار، ج 51

 

اگر شيعيان ما كه خداى آنان را طاعتشان توفيق دهد ـ با دلهايى يكپارچه بر عهد خويش وفادار بودند به يمن لقاى ما نائل

 

مى شدند و سعادت ديدار ما به آنها روى مى آورد، ديدارى كه با شناخت حقيقى و درست ايشان نسبت به ما، همراه بود.

 

 

بهره مندى از امام غائب

 

l اما وجه الانتفاع بى فى غيبتى فكالانتفاع بالشمس اذا غيبتها من الابصار السحاب الاحتجاج، ج 2، ص 602

 

و اما نحوه بهره گيرى از من در دوران غيبتم، همچون بهره گيرى از خورشيدى است كه ابرها آن را از ديدگان پنهان

 

داشته باشند.

 

 

l و انى لامان لاهل الارض كما ان النجوم امان لاهل السماء          غيبة الطوسى، ص 292 و 293

 

من امان اهل زمين هستم همانطور كه ستارگان امان اهل آسمانند.  

 

 

  l«و بى يدفع الله البلاء عن اهلى و شيعتى»    اكمال الدين، بحارالانوار، ج 52، ص 30

 

و پروردگار به سبب من بلا را از خاندان و شيعيانم دور مى گرداند.

 

 

توجه امام زمان به شيعيان

 

l انا غير مهملين لمراعاتكم ولا ناسين لذكر كم و لولا ذلك، لنزل بكم اللاوا و اصطلمكم الاعداء غيبة الطوسى، ص 292

 

ما در رسيدگى به شما كوتاهى نكنيم و ياد شما را از خاطر نبريم، و اگر چنين بود سختى شديد بر شما وارد مى شد و

 

دشمنان شما را ريشه كن مى ساختند.

 

 

آگاهى از  احول مردم

 

l«فانا يحيط علمنا بانبائكم ولا يعزب عنا شىء من اخباركم».      مجالس المفيد، بحارالانوار، ج 53، ص 175

 

براستى كه علم ما بر اوضاع شما، احاطه دارد و هيچ چيز از احوال شما بر ما پوشيده نيست.

 

 

 

وظيفه شيعيان

 

l «فليعمل كل امرء منكم ما يقرب به من محبتنا»         بحارالانوار، ج 53، ص 176

 

پس هر يك از شما بايد به جا آورد، آنچه را كه به سبب آن به محبت ما نزديك مى شود.

 

 

راه رسيدن به معارف الهى

 

  l «طلب المعارف من غير طريقنا اهل البيت مساوق لانكارنا»     منقول از دين و فطرت، ج 1

 

جستجوى معارف، جز از راه ما خاندان رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) برابر با انكار ماست.

 

 

دعاى حضرت

 

   lاللهم انا نرغب اليك فى دولة كريمة تعزبها الاسلام واهله و تذل بها النفاق و اهله ...

 

خداوندا! ما از تو اميد داريم كه دولت بزرگوارى را كه به اسلام و پيروانش عزت بخشد و نفاق و حاميانش را خوار گرداند،

 

برقرار سازى.

 

 

راويان احاديث

 

l (وَأَمَّا الْحَوادِثُ الْواقِعَةُ فَارْجِعُوا فيها إِلى رُواةِ حَديثِنا، فَإِنَّهُمْ حُجَّتي عَلَيْكُمْ وَأَنَا حُجَّةُ اللّه).

 

   و اما در مورد مسائل و حوادث جديدى كه براى شما پيدا مى شود، به كسانى كه احاديث ما را روايت مى كنند رجوع

 

كنيد. (به كسانى كه سخنان ما خاندان رسالت را براى شما مى گويند مراجعه كنيدو نه به كسانى كه از خودشان در

 

مى آورند.) و اين دسته حجّت من بر شمايند و من حجّت خدا بر همه شما هستم.»

 

 

معرفى امام زمان

 

l (أَنَا بَقِيَّةُّ اللّهِ في أَرْضِهِ وَالْمُنْتَقِمُ مِنْ أَعْدائِهِ، أَنَا خاتَمُ الْأوْصِياءِ وَبي يَرْفَعُ اللّهُ الْبلاءَ عَنْ أَهْلي وَشيعَتي).  

 

من باقيمانده خدا در زمين او و انتقام گيرنده از دشمنان او هستم  ،  من پايان بخش سلسله جانشينان پيامبرم و بسبب

 

من است كه خداوند بلاها را از خاندان و شيعيان من درو مينمايد

 

الامام المهدي(عليه‏السلام)، بيروت، مؤسسة الوفاء، ص  543 - 542نقلاً عن الزام الناصب، ج     352 _ 353

 

اداء حق اللّه

 

 

 

l (وَنَحْنُ نَعْهَدُ إلَيْكَ أَيُّهَا الْوَليُّ الْمُخْلِصُ الْمُجاهِدُ فِينا الظّالِمِينَ أَيَّدَكَ اللّهُ بِنَصْرِهِ الّذي أَيَّدَ بِهِ السَّلَفَ مِنْ أَوْلِيائِنَا الصّالِحِينَ:

 

أَنّهُ مَنِ اتَّقى رَبّهُ مِنْ إخْوانِكَ فِي الدِّينِ، وَأَخْرَجَ مِمّا عَلَيْهِ إِلى مُسْتحقِّيهِ، كان آمِناً مِنَ الْفِتْنَةِ الْمُبْطِلَةِ، وَمِحَنِها الْمُظْلِمَةِ

 

الْمُضِلَّةِ ومَنْ بَخِلَ مِنْهُمْ بِما اَعادَهُ اللّهُ مِنْ نِعْمَتِهِ عَلى مَنْ أمَرَهُ بِصِلَتِهِ، فَإنّهُ يَكُونُ خاسِراً بِذلِكَ لأُوْلاهُ و اخريه).

 

ما با شما عهد مى كنيم كه هركسى از برادران دينى شما (شيعيان) كه تقوى را سرمايه خويش قرار دهد از فتنه هاى

 

گمراه كننده ظلمت خيز در امان خواهد بود  و اگر كسى بر خلاف وظيفه رفتار كرده، از آنچه بايد عمل كند بخل ورزد،

 

مسلماً خسران و زيان دو جهان نصيبش خواهد شد.

 

(الاحتجاج، ج 2ص  499 بحار الانوار، ج 53ص  177 (م. خ)، (نقلاً عن الاحتجاج).

 

 

زمان ظهور   

 

l واما ظهور الفرج فانه الى الله عزوجل، كذب الوقاتون،

 

 اما وقت ظهور ما موكول و منوط به اراده خداوند عزوجل است و هر كس براى ظهور ما وقت تعيين كند دروغ گفته است

 

 

 

امام حسین(ع) و حضرت مهدی (عج)

 

** علايم ظهور از زبان امام حسين(ع)

ريحانة رسول خدا،حسين بن علي(ع)دربارة علايم ظهور فرزندش امام عصر(عج)مي فرمايد:

 

« للمهديّ خمس علامات:السّفياني،واليماني،والصيحه من السماء،والخسف بالبيداء و قتل النفس

 

الزكيه ؛ براي مهدي ما پنج علامت است : خروج سفياني ، خروج يماني ، بانگ آسماني ، خسف

 

سرزمين بيداء (فرو رفتن لشگر سفياني در سرزمين بيداء) قتل نفس زكيه».

 

در روايتي ديگر، خراب شدن ديوار مسجد كوفه از سمت خانه عبد الله بن مسعود و ديدن علامتي

 

در آسمان (مانند آتش) را از نشانه هاي ظهور، بيان فرموده است.

 

«الّلهم بحقّ الحسين اشفِ صدر الحسين بظهور الحجة»

 

** عاشورا روز ظهور

 

دربارة روز قيام و ظهور حضرت،روايات مختلفي وارد شده است.كه در آنها ، روز نوروز ، عاشورا ،

 

شنبه و يا جمعه ، روز ظهور معرفي شده است.

 

البته از آن جايي كه نوروز،طبق سال شمسي و عاشورا،بر اساس سال قمري محاسبه مي شود،يكي

 

شدن اين دو روز امكان پذير است و هم زماني اين دو روز با جمعه و شنبه نيز ممكن است.

 

اما رواياتي كه روز ظهور را ، دو روز از هفته بيان كرده ، قابل توجيه است ؛ يعني ، در صورت

 

صحيح بودن سند اين روايات  احاديث روز جمعه به روز« ظهور» و روايات روز شنبه به روز

 

«استقرار و تثبيت قيام حضرت و نابودي مخالفان» تفسير مي شود.

 

البته روايات روز شنبه،از نظر سند قابل تأمل و بررسي است؛ولي روايات روز جمعه از اين نظر

 

ايرادي ندارد. اما آنچه مهم است اين كه قيام حضرت ولي عصر(عج) مصادف با روز شهادت سيد

 

الشهدا(ع) است و اين مطلب ما را به ارتباط ويژة صاحبان اين دو قيام رهنمون مي سازد.

 

امام محمد باقر(ع)فرموده است : « كاني بالقائم يوم عاشورا يوم السبت قائماً بين الركن و المقام و

 

بين يديه جبرئيل ينادي:البيعه لله فيملأها عدلاكما ملئت ظلما و جورا؛ گويا حضرت قائم(عج)را

 

مي بينم كه روز عاشورا ، روز شنبه بين ركن و مقام ايستاده و جبرئيل پيش روي او ندا مي كند :

 

بيعت براي خدا است . پس زمين را پر از عدل مي كند همان گونه كه پر از ظلم و جور شده

 

بود».

 

امام جعفر صادق(ع)نيز مي فرمايد : « ان القائم صلوات الله عليه ينادي باسمه ليله ثلاث و عشرين

 

و يقوم يوم قتل فيه الحسين بن علي(ع) ؛ قائم- درود خدا بر او باد - در شب بيست و سوم ماه

 

رمضان ، به نام[شريفش] ندا مي شود ، و در روز عاشورا ، روزي كه حسين بن علي(ع) ، در آن

 

كشته شد ، قيام خواهد كرد».

 

 

عید غدیر خم مبارک

یا مهدی ادرکنی

 

 

l حضرت امير المؤمنين علي بن ابيطالب (ع) فرموده اند:  «انتظروا الفرج ولاتيأسوا من روح الله، فان احب الاعمال الى الله عزوجل انتظار الفرج ... والمنتظر للفرج كالمتشحط بدمه فى سبيل الله». بحارالانوار، ج 52، ص 123.

 

انتظار فرج بكشيد و از رحمت خدا نااميد نگرديد، زيرا محبوبترين اعمال نزد خداى عزوجل، انتظار فرج است. و همانا منتظران فرج مانند شهيدانى هستند كه در راه خدا، در خون خود مى غلتند.

 

 

l حضرت امير المؤمنين علي بن ابيطالب (ع) فرموده اند:  «... ويذهب الشر و يبقى الخير و يزرع الانسان مداً و تخرج له سبعة امداد كما قال الله تعالى، و يذهب الزّنا و شرب الخمر، و يذهب الرّبا، و يقبل الناس على العبادات، و الشرع والديانة، والصلاة فى الجماعات، و تطول الاعمار، و تؤدى الامانات و تحمل الاشجار، و تتضاعف البركات، و تهلك الاشرار و تقى الاخيار ولايبقى من يبغض اهل البيت(عليهم السلام)» (عقد الدرر به نقل از منتخب الاثر، ص 474).

 

شرّ از جهان رخت بربندد و خير و نيكى بجاى ماند و انسان يك مدّ بذر كشت نمايد و هفت مدّ برايش محصول دهد چنانچه خداى تعالى فرموده است. زنا و شراب و ربا از بين برود، و مردم به عبادت و ديانت و نماز جماعت روى آورند، عمرها طولانى، امانتها به صاحبانشان مسترد، درختان بارور، خيرات و بركات مضاعف گردد. اشرار از ميان

بروند و نيكان باقى مانند و از دشمنان اهل بيت(عليهم السلام)كسى باقى نماند.

     

                                                                               

 

l حضرت امير المؤمنين علي بن ابيطالب (ع) فرموده اند:  «انتظروا الفرج ولاتيأسوا من روح الله، فان احب الاعمال الى الله عزوجل انتظار الفرج ... والمنتظر للفرج كالمتشحط بدمه فى سبيل الله». بحارالانوار، ج 52، ص 123.

 

انتظار فرج بكشيد و از رحمت خدا نااميد نگرديد، زيرا محبوبترين اعمال نزد خداى عزوجل، انتظار فرج است. و همانا منتظران فرج مانند شهيدانى هستند كه در راه خدا، در خون خود مى غلتند.

 

 

l حضرت امير المؤمنين علي بن ابيطالب (ع) فرموده اند:  آگاه باشيد مثل آل محمد (صلي الله عليه واله وسلم) چونان ستارگان آسمان است . اگر ستاره اي غروب كند ستاره ديگري طلوع خواهد كرد(تا ظهور صاحب الزمان عليه اسلام). گويا مي بينم در پرتو خاندان پيامبر (صلي الله عليه واله و سلم) نعمت هاي خدا بر شما تمام شده وشما به آنچه آرزو داريد رسيده ايد.

 

 

l حضرت امير المؤمنين علي بن ابيطالب (ع) فرموده اند: 

 مهدي ما (از تولد تا زمان ظهور) تنها ويگانه و غريب خواهد بود.

 

 

l حضرت امير المؤمنين علي بن ابيطالب (ع) فرموده اند:   سوگند به خداي علي كه مهدي در زمان غيبتش در شرق و غرب جهان رفت و آمد مي كند.به سخنان مردم گوش مي دهد. در اجتماعات آنان وارد شده حتي به آنها سلام هم ميكند. ) مانند حضرت يوسف سلام الله عليه كه به تعبير قرآن برادرانش او را ديدند اما نشناختند در حالي كه آن حضرت آنها را شناخت).

                                                        

بر شما ملت مبارک باد

 

ما مرغ سحر خوان شگفت آوائيم

 

خونين پر و باليم و شفق سيمائيم

 

در معبر تاريخ چو كوهي به شكوه

 

صد بار شكسته ايم و پا برجائيم

 

 

 

 

سایت چشم انتظار به درک واصل شدن یکی از جنایتکاران خونخوار قرن

 

  را به همه خانواده های محترم شهدا - جانبازان- ایثارگران و اسرای

 

هشت سال دفاع مقدس و ملت سرافراز و شهید پرور ایران اسلامی

 

تبریک و تهنیت عرض می نماید .

 

 

 

 

این هم یه هدیه از طرف ابوالفضل سپهر

 

 

مصاحبه با استاد علی کورانی

                               

مصاحبه با استاد علي كوراني

استاد علي كوراني عاملي متولد جنوب لبنان(جبل عامل)مي باشد.ايشان در نجف،تقريباً ده سال در درس هاي آيت الله خوئي و شهيد صدر شركت كرده و سپس به عنوان وكيل آيت الله حكيم و آيت الله خويي به كويت عزيمت نمود.بعد از آن به لبنان مراجعت نمود و با پيروزي انقلاب اسلامي به ايران آمده و در تهران،در زمينة حركت هاي انقلابي در عراق و لبنان فعاليت داشت.هم اكنون نيز در قم مشغول فعاليت هاي تحقيقي مي باشد.برخي از تأليفات ايشان در مقولة مهدويت عبارتند از:«عصر ظهور»(عربي،فارسي)،«الممهدون للمهدي(ع)»،«معجم احاديث الامام المهدي(ع)»(پنج جلد).

انتظار:ضمن تشكر از قبول زحمت توسط حضرت عالي،در ابتدا،نظر خود را راجع به ويژگي ها و بايسته هاي يك مجله تخصصي بفرماييد.

 

انتظار: دربارة نوشته هاي خود مثل عصر ظهور، ملائكه الغيب قادمون‌‌‌[فرشتگان غيبي در حال آمدنند]و ...)توضيح بفرماييد؟

از نظر شيعيان دنيا،انقلاب ايران،به عنوان زمينه ساز ظهور مطرح است.آنان كم و بيش،مي دانند كه اين از علايم ظهور است.در روايت هاي موجود،عبارات«رجلٌ من قوم»و«قوم من المشرق»آمده است.به اين انگيزه خواستم كتابي بنويسم تا خلأ موجود اندكي پر شود؛يعني،براي آشنايي شيعيان با عصر ظهور و زمينه سازي براي آن و براي شناخت علامت هاي ظهور و رابطة انقلاب اسلامي ايران با آن علايم،كتاب«عصر ظهور»را تأليف كردم.

 

انتظار: آيا احتمال دارد منظور از«سفياني»كسي باشد كه تفكّر ابو سفياني دارد؟يا مراد از«دجال»كسي باشد كه اهل نفاق باشد؟يعني شخص حقيقي مراد نباشد؟

من نگفتم«خراساني»شخص حقيقي نيست؛بلكه شخص حقيقي منسوب به خراسان است.اما اين خراسان ممكن است از پنجوين تا تاشكند باشد.

اما دربارة سفياني گفتني است كه در ده ها روايت آمده كه او اموي و از اولاد ابوسفيان است،از اين رو نمي توانيم بگوييم:سفياني،شخص حقيقي نيست.همچنين نمي توانيم بگوييم«دجال»رمزي است.نظر آن شخص لبناني هم كه در كتابش گفته دجال همين تمدن و اسرائيل است،سليقه اي است و علمي نيست.

 

انتظار: در نماي كلي كتاب«عصر ظهور»برنامة حكومتي حضرت كمتر مطرح بوده و  چهرة خشني از حكومت آن حضرت ارائه شده است؛نه چهرة پدرانه و مهربان ايشان؟!

بلي،اين نقص است.من به جهت اينكه شيعه،هزاران سال در مظلوميت بوده و در دوران جنگ هم اين كتاب نوشته شده است؛خواستم انتقام حضرت را مطرح كنم؛اما بايد به جوانب ديگر هم پرداخته شود.

 

انتظار: شاخصة حكومت حضرت مهدي(عج)اين است كه معنوي است؛ولي الأن جهان دارد به سوي ماديات مي رود.در اين جهان مادي و خلاف معنويت،چگونه امكان حكومت جهاني امام زمان(ع)وجود دارد؟

دو مسأله بايد در نظر گرفته شود:

اولاً انسان هر قدر در ظلمت فرو رود و غبار روي فطرتش بنشيند،باز هم فطرت انساني اش باقي مي ماند.حتي در غرب اعتقادشان در گرايش به اسلام بيشتر مي شود؛يعني،وقتي يك نفر،مطلب روحي مطرح مي كند،همه دنبالش مي روند.

ثانياً حضرت مهدي(عج)از همان مطالب مادي براي توحيد و نبوت و ... دليل مي آورد؛مثلاً با استفاده از حقايق قرآن و معادلات رياضي(تعداد كلمات و معاني بعضي از آيات)،راه هاي شكافتن كوه ها و ... را ترسيم مي كند(لو أنزلنا هذا القرآن ...).يا براي درمان فلان درد مي فرمايند فلان كار را انجام دهيد.

مشكل ماديات و گرايش به آنها،بيشتر در غرب مطرح است كه حضرت مسيح(ع)در انجا ظهور مي كند(در هشت ماه اول حركت حضرت).غرب در اين مرحله تكان مي خورد و در حالت غضب مي خواهد از امام مهدي(عج)و مسلمين انتقام بگيرد،لذا حضرت مسيح نازل مي شود.و اين كه در «قدس»پشت سر حضرت نماز مي خواند،در آخر است؛نه اينكه اول در قدس نازل شود و نماز بخواند.

حال شما تصور كنيد وقتي حضرت عيسي(ع)در ايتاليا،واتيكان و يا نيويورك ديده شود،چه تظاهرات ميليوني در غرب راه مي افتد.طبيعي است كه گرايش به طرف حضرت عيسي(ع)صورت بگيرد و اين حالت،اصلاً جامعة غرب را از چاه ماديات بيرون مي آورد.ممكن است بعداً در سطح زمين اختلاف شود و بعضي از حكومت ها با حضرت درگير شوند؛ولي گروه و حزب حضرت عيسي(ع)زياداند.

حضرت عيسي(ع)در مراحل بعدي حكومت جهاني،نقش مهمي دارد.تمام پيامبران فوت كرده اند؛اما خداوند متعال براي اصلاح جامعة مسيحيت،حضرت عيسي(ع)را نگه داشته است.

مشكلي اصلي در حكومت جهاني،طرفداران حضرت عيسي(ع)هستند؛يعني،بعد از سه سال،حضرت عيسي از شأن سياسي و تصميم گيري منزوي شده و مردم تصميم مي گيرند با امام زمان(ع)بجنگند.در آن موقع حضرت عيسي(ع)مي آيد

و پشت سر امام(ع)نماز مي خواند.

طبق يك حركت طبيعي،طرفداران عيسي(ع)در غرب مسلمان مي شوند و امام(ع)با جنگ كردن با بقية مخالفان پيروز مي شود.حال افرادي كه از غرب مسلمان شده اند،وسيلة تكوين جامعه و دولت مي شوند.

 

انتظار: آيا دين مسيحي ها عوض مي شود و مسلمان مي گردند يا اين كه به دين خود باقي مي مانند؟

وقتي حضرت عيسي در آخرين مرحله موضعش را مشخص مي كند و پشت سر امام نماز مي خواند،آنان مسلمان مي شوند.

برخي از دوستان مي گويند:الأن در فرانسه،اگر دولت مانع نشود،اسلام گرايي به وجود مي آيد؛ولي مي بينيم وقتي فلان دكتر مسلمان شد،چقدر اذيتش كردند.

 

انتظار: خداوند،حضرت عيسي(ع)را به عنوان يك ذخيره نگه داشته است؛چون درصد زيادي از مردم دنيا مسيحي اند.آن حضرت مي آيد و حجتي بر مسيحيان مي شود.به نظر شما تكليف شرق آسيا چيست؟مثلاً چين يك ميليارد نفر جمعيت دارد كه مسيحي نيستند؟

صلح با مسيحيان امكان دارد؛ولي غير اهل كتاب يا بايد قبول كنند و يا با آنها بايد جنگ كرد؛يعني،با اهل كتاب مي توان با گرفتن جزيه يا بستن پيمان و ... كنار آمد؛اما با غير اهل كتاب خير.

 

انتظار: وقتي كه عيسي(ع)آمد، مسيحيت چه مي شود؟

وقتي عيسي(ع)مي آيد،تمم اهل كتاب به آن حضرت ايمان مي آورند.پس مسيحيان،يهوديان را سركوب مي كنند.

يهوديان ضعيف و مخذول مي شوند.مسيحيان افتخار پيدا مي كنند.پس عيسي(ع)در مرحلة اول،آنها را دعوت به توحيد و نبوت مي كند(مي گويد من رسولم)و در آخرين مرحله،پشت سر امام عصر(ع)نماز مي خواند.

 

انتظار: آيا مسيحيان پس از اين مرحله مسلمان مي شوند؟

بله، در اين سه سال خيلي مسلمان مي شوند.تودةمسيحيت،مسلمان مي شوند،فقط نواصب و يهود باقي مي مانند كه آنان نيز كم هستند.

 

انتظار: شكل حكومتي حضرت را از نظر مباحث سياسي جديد،به چه شكل ارزيابي مي كنيد؟

به صورت 313ولايت.

 

انتظار: شما فرموده ايد كه چون ياران حضرت 313نفر هستند،بعداً شكل حكومت هم به صورت 313ولايت مي باشد.آيا دليلي هم بر اين مطلب داريد؟

بله به دليل اين كه در روايات راجع به اصحاب امام زمان(ع)آمده است:«حكّام الارض لما يرسل احدهم يقول له مهما اشكل عليك حكمْ فانظر في كفّك».

 

انتظار: اين چه دليلي مي شود كه ولايت ها 313نفر هستند؟

اين313نفر حاكمان زمين هستند.وقتي حضرت يكي از آنان را براي حكومت به جايي مي فرستد؛هر وقت يكي از آنها بخواهد،امام را مي بيند و با او حرف مي زند:«يقول له مهما اشكل عليك امرْ ...؛اگر امري را نفهميدي و نتوانستي قضاوت كني،به كفّت نگاه كن،حكمش را مي بيني». اين حكومتي است كه امام زمان(عج)رئيس كل است و حاكمان،افراد منصوب ايشان هستند.

                                

انتظار: اين كه در روايات آمده زنان هم جزء اين313نفر هستند،آيا هر يك از آنان هم در منطقه اي حاكم خواهند بود؟

در مورد نقش زنان در حكومت،مطلبي نداريم،اما به نظر مي رسد نمي توانندحاكم باشند.

 

انتظار: به چه دليل؟

به دليل اجماع فقهاي مسلمين از همة مذاهب:«ان المرأه لا تكون قاضيه،خالف في ذلك ابو حنيفه فقال يجوزان تكون قاضيه للنساء،و خالف الطبري و قال يجوز ان تكون قاضياً مطلقاً(و لكنّ الطبري عاش ثمانين سنه و لم يتزوّج!)».

زنان فقط از ياران و اصحاب امام زمان(ع)مي شوند.در آن زمان سطح تفكر و عقل شيعيان بالا مي رود.مثلاً علماي آنها شبيه پيامبران و طلبه ها شبيه فرشته ها مي شوند.

زنان  نيز سطحشان بالا مي رود؛يعني،سطح ايمانشان به درجه اي مي رسد كه مستحق صحبت با حضرت مي شوند و جزء اصحاب ايشان قرار مي گيرند.

 

انتظار: ظاهراً در مورد حكومت حضرت،خشونت بيشتر مطرح است،به حدي كه برخي از افراد،از ظهور حضرت مي ترسند و حتي ديگران را از دعا براي تعجيل فرج منع مي كنند.

در روايات داريم:«اذا تمنّيتم فتمنّوه في خيرٍ و عافيهٍ».پس اگر انسان گنه كار باشد،بايد بترسد.

اصل كار حضرت،نبرد با دشمنان است و خشونت ها،بيشتر در رويارويي با معاندان و دشمنان مي باشد.آن حضرت با مردم با عطوفت و مهرباني برخورد مي كنند.

 

انتظار: در پايان اگر نصيحت و سفارش خاصي داريد،بفرماييد؟

كار كردن براي تقويت اعتقاد به مهدويت«مهدويت»خيلي مهم است.از خود حضرت بخواهيد كه در  عمل به اين وظيفه مهم، به شما توفيق دهد.

در كار شما دو جنبه هست:يكي جنبه ساختن خود انسان و ديگري نشر مقاله و مجله.

سعي كنيد چيزي توليد نكنيد مگر اين كه به آن اعتقاد داشته باشيد.چيزي بنويسيد كه به آن اعتقاد داريد،و به مطالب مهم و به درد خور اهميت بدهيد. بگوييد من مي خواهم موضوعاتي را كه خودم علاقه دارم بررسي كنم،و موضوعاتي كه به آن اعتقاد دارم مي نويسم؛غير آن را به ديگري بدهيد.

حالت صادقانه با امام زمان(ع) داشته باشيد،بگوييد:مولاي من!من تا به حال به واسطة شما روزي مي خوردم؛ولي الأن بيشتر از بركات شما استفاده مي كنم.در مقابل حضرت،حالت اخلاص و صدق داشته باشيد كه همين مطلب براي آن حضرت و خدايش مهم است.

 

برگفته شده از مجله انتظار

داغ لاله

سالروز شهادت رئیس مکتب تشیع شیخ الائمه

 

حضرت امام جعفر صادق(ع)

 

را خدمت ساحت مقدس امام عصر ( عجل الله فرجه الشریف )

 

و همه عاشقان و شیعیان حضرتش تسلیت عرض میکنم .

 

ویژگی های عصر ظهور-4

   

 

ويژگي هاي عصر ظهور (مدينة فاضلة اسلامي)

 

1- عدل در عصر ظهور

2- علم در عصر ظهور

3- ارتباطات در عصر ظهور

4- رفاه و آسايش در عصر ظهور

5- سفر به فضا در عصر ظهور  

6- امنيّت و سلامت در عصر ظهور

 

 5- سفر به فضا در عصر ظهور  

در عصر ظهور،به جهت وسايل فوق مدرني كه در اختيار مردم قرار مي گيرد،سفر به فضا و كرات بالا،همانند سفرهاي زميني امري عادي خواهد شد.البته روايات اين باب،سفر به آسمان ها را براي خود آن حضرت مي دانند؛لكن ظاهراً وضع آن زمان،به گونه اي خواهد بود كه سفر به آسمان ها همانند سفر از قارّه اي به قارّة ديگر در عصر ما بوده و امكانات سفر به فضا،در اختيار همه قرار خواهد گرفت؛يعني،زندگي بر روي زمين در آن مدينه فاضله،وارد مرحلة جديدي خواهد شد كه به طور كلي با وضعيت گذشته فرق دارد.همان گونه كه امروزه بشر به پيشرفت هايي در صنايع و نرم افزار دست يافته كه اگر در گذشته گفته مي شد،پذيرش آن تنها از طريق اعجاز مورد قبول واقع مي شد.از اين رو پيشرفت هاي آن عصر براي مردم امروز ما،به آساني مورد قبول نيست و عده اي هم آن را از باب اعجاز حضرت مهدي (عج) قبول مي كنند.

امام باقر (ع)در همين رابطه مي فرمايد:« ذُخِرُ لِصاحِبِكُمْ الصَّعًبْ،قُلْتُ:وُ مُاالصَّعبُ؟قال ما كانُ مِنً سُحابٍ  فيهِ رُعدْ وُ صاعِقَهْ اَوً بُرًقْ،فَصاحِبْكُمً يُرًكَبْهْ،اَما اِنَّهْ سُيُرًكَبْ السُّحابُ وُ يُرًقي فِي الأسبابِ  اَسًبابِ السُّماواتِ السُّبع وُالأرضينُ السُّبعِ؛37 براي صاحب و سرور شما حضرت مهدي (ع)آن وسيلة سركش ذخيره شده است.راوي مي گويد:گفتم:منظور از وسيلة سركش چيست؟امام فرمود:ابري است كه در آن غُرّش رعد و شدّت صاعقه يا برق است.او بر اين وسيله سوار مي شود،آگاه باشيد او به زودي بر ابرها سوار مي شود و به آسمان ها و زمين هاي هفتگانه صعود مي كند».

مسلّماً منظور از ابر،اين ابر معمولي نيست؛چون ابرهاي معمولي وسيله اي نيستند كه بتوان با آنها سفر فضايي كرد؛زيرا آنها در جوّ زمين در حركت اند و با زمين فاصلة چنداني ندارند و نمي توانند از آن بالاتر روند.پس منظور وسيلة فوق العاده اي سريعي است كه در آسمان،به صورت توده اي فشرده از ابر به نظر مي رسد و غرّشي همانند رعد و قدرت و شدتي همچون صاعقه دارد.به هنگام حركت،دل آسمان را با نيروي فوق العادة خود،مي شكافد و به پيش مي رود و مي تواند تا هر نقطه اي از آسمان حركت كند.

بدين ترتيب،آن وسيله اي فوق مدرن بوده و شبيه آن در وسايل كنوني وجود ندارد و از تصوّر ما بيرون است.

 

6- امنيّت و سلامت در عصر ظهور

از جمله نياز هاي اساسي بشر-كه در هِرَم نياز هاي وي جايگاه ويژه اي دارد-امنيت است.اين نياز در ابعاد مختلف تجلي مي يابد: امنيت اخلاقي،اقتصادي،حقوقي،اجتماعي،خانوادگي و ... از روايات ظهور استفاده مي شود،كه مدينة فاضلة اسلامي،شهر امن و سلام است؛آن هم در معناي واقعي و در تمامي ابعاد آن.

قرآن كريم به انسان ها و مؤمنان مستضعف،و عدة چنين شهر امن و سلامت را داده و فرموده است:«زندگي شما پس از خوف تبديل به امن مي گردد»؛ولي تاكنون چنين امنيّتي براي بشر در عالم تحقق پيدا نكرده است.و ائمه اطهار(ع)در تفسير اين آيه فرموده اند:منظور،عصر ظهور حضرت مهدي آل محمد است.

قرآن مي فرمايد:« وُعُدُاللّهْ الَّذينُ آمُنُوا مِنكُمً وُ عُمِلُوا الصّالِحاتِ لَيُسًتَخْلِفَنَّهْمً فِي الأرضِ كَمُا اسًتَخَلَفُ الَّذينُ مِنً قَبًلِهِمً وُ يْمُكِّنَنُّ لَهُِمً دينَهْمْ الَّذيِ ارًتَضي لَهْمً،وُ لَيْبُدّلَنَّهْمً مِنً بُعًدِ خَوفِهِمً اَمًناً ...».38

در اين آيه،سه وعدة صريح به مؤمنان وارسته داده شده است:

1.استخلاف در زمين؛يعني حكومت در زمين به عنوان نمايندگي از خدا(حكومت حق و عدل)

2.تمكين دين؛يعني نفوذ معنوي و حكومت قوانين الهي بر تمامي عرصه هاي زندگي

3.تبديل خوف به امنيت؛يعني برطرف شدن تمام عوامل ترس و ناامني و جايگزين شدن امنيّت و آرامش بر روي زمين

امام زين العابدين (ع)مي فرمايد:« هْم واللّهِ شيعُتُنا اَهل البُيًتِ يُفْعُلُ اللّهْ ذلِكُ بِهِمً عُلي يُدُي رُجْلٍ مِنّا وُ هْوُ مُهًديًّ هذِهِ الأمُّه؛39اين گروه به خدا قسم همان پيروان ما هستند كه خداوند به وسيلة مردي از خاندان ما،اين موضوع را تحقق مي بخشد و او مهدي اين امت است».

امام صادق (ع)نيز فرمود:« نَزَلَتْ فِي القائِمِ وُ اَصْحابِهِ...»؛40اين آيه در شأن قائم آل محمّد و اصحاب او نازل شده است».

از اين رو،مي گوييم مدينة فاضلة عصر ظهور،همان مدينة امن و سلامت مورد وعدة آية ياد شده است.

 

 

 

پي نوشت:

 

37.بحار الانوار،ج52،ص321.

38.نور،آيه55.

39.مجمع البيان

40 .تفسير برهان ذيل آيه55،نور و كتاب الغيبه،ص240.

 

 

ویژگی های عصر ظهور-3

                 

ويژگي هاي عصر ظهور (مدينة فاضلة اسلامي)

 

1- عدل در عصر ظهور

2- علم در عصر ظهور

3- ارتباطات در عصر ظهور

4- رفاه و آسايش در عصر ظهور

5- سفر به فضا در عصر ظهور  

6- امنيّت و سلامت در عصر ظهور

 

 

4- رفاه و آسايش در عصر ظهور

مدينة فاضلة اسلامي،در حقيقت آرمان شهر آسايش و رفاه همگاني است.رفاه و تنعم بگونه اي خواهد بود كه ديگر نيازمندي در سطح جامعه يافت نمي شود؛زيرا توزيع عادلانة منابع و ثروت،جايي براي فقر و طبقة ضعيف باقي نمي گذارد.دذر آن جامعه،مانند جوامع كنوني عمل نمي شود كه بيش از هشتاد درصد ثروت،در دست كمتر از بيست درصد و بيست درصد آن در دست هشتاد درصد مردم باشد و در نتيجه طبقة مرفه و فقير پيدا نمي شود.

به علاوه در آن عصر،به جهت اجراي عدالت،نه آسمان از ريزش بركات خود بر مردم دريغ مي ورزد و نه زمين امساك مي كند.بلكه هرچه دارند در اختيار بشر قرار مي دهند.اين موضوع در روايات اهل بيت به خوبي تبيين شده است:

« اِنَّه يُبلُغُ سْلطانُهْ المُشرِقُ وُ المُغرِبُ وُ تَظهُرْ لَهْ الكْنوزُ وُ لا يُبقي في الاَرضِ خَرابْ اِلا يْعُمِرْهْ؛32

حكومت او شرق و غرب را فرا مي گيرد و گنج هاي زمين براي او ظاهر مي شود و در سرتاسر جهان جاي ويراني باقي نخواهد ماند؛مگر اينكه آن را آباد خواهد ساخت.»

امام صادق(ع)فرمود:« اذا قامُ القائِمْ حُكَمُ بِالعُدلِ وُ ارتَفَعُ في ايامِهِ الجُورْ وُ آمُنَت بِه السْبْل وُ اَخرُجُتِ الاَرضُ بُرُكاتِها وُ رْدُّ كُلُ حُقٍ الي اهلِه ... وُ حُكُمُ بُينُ الناسِ بِحْكمِ داوْد وُ حْكمِ مْحمدٍ فُحينَئذٍ تُظهِرْ الاَرضِ كُنوزَها وُ تُبدي بُرُكاتِها وُ لا يُجِدْ الرُجْلُ مِنكم يُومُئِذٍ مُوضِعاً لِصَدُقَتِه وُ لا لِبِرِهِ لِشُمولِ الغني جُميعُ المْؤمِنينُ...؛33

وقتيكه قائم قيام كند،حكومت را بر اساس عدالت قرار مي دهد و ظلم و جور  در دوران او برچيده مي شود و جاده ها در پرتوي وجودش،امن و امان مي گردد و زمين بركاتش را خارج مي سازد و هر حقي به صاحبش مي رسد و در ميان مردم همانند داوود و محمد(ص)حكم و داوري مي كند.در اين هنگام زمين گنج هايش را آشكار مي سازد و بركات خود را آشكار مي كند و  كسي موردي را براي انفاق و صدقه و كمك مالي نمي يابد؛زيرا همة مؤمنان غني و بي نياز خواهند شد...»

بيان ظاهر شدن بركات زمين و خارج شدن گنج ها نشان مي دهد كه هم مسألة كشاورزي به اوج ترقي خود مي رسد و هم تمام منابع زيرزميني،كشف و مورد استفاده قرار مي گيرد.

امام علي(ع)فرمود:« يُزرُعْ الاِنسانْ مْداً،يُخرْجْ لَهْ سُبعُمِأهُ مْدٍ كَما قالَ اللهُ تَعالي كَمُثَلِ حُبُهٍ اَنبُتَت سُبعُ سُنابِلَ في كُلِ سْنبْلَهٍ مِأهْ حُبُّهٍ وُ اللهُ يْضاعِفْ لِمُن يُشاءُ34

[در عصر حضرت مهدي]انسان يك مد مي كارد و هفتصد مد برداشت مي كند،چنان كه مضمون آية شريفة قرآن است.»

رسول خدا(ص)فرمود: وُ يُخرِجْ لَهْ الأرضُ اِفلاذَ كَبِدِها وُ يُحًثُوالمالَ حُثْواً وُلا يُعْدًّهْ عُدّاً؛35

زمين در آن عصر قطعات كبد خود را براي او بيرون مي فرستد و او ثروت بدون شماره و محاسبه در ميان مردم پخش      مي كند.»

رسول خدا (ص) فرمود: « اُبُشِّرْكُمً بِالمُهدي يُملَأْ الارضَ قِسًطاً كَما مْلِئَتْ جُوراً وُ ظُلْماً،يُرًضي عُنْهْ سْكّانْ السُّماء وُالأرضِ يْقُسّمً المالَ صَحاحاً فقال رُجْلٌ ما مُعني صَحاحاً ؟ قالَ :بالتَّسًوِيُهِ  بُيًنُالنّاسِ،وُ يُمًلَأْ قُلُوبُ اُمُّهِ مْحُمُّدٍ غنِيٌ وُيُسُعْهْمً عُدًلهْ حُتّي يُأمْرُ مْنادياً يْنادي يُقُولُ:مُنً لَهْ بِالمالِ حاجُهٌ فَلا يُقُومً مِنُ النّاسِ اِلّا رُجْلٌ واحِد‌ٌ ثُمُّ يُأمْرْ لَهْ بِالمالِ فَيأخُذَ ثُمُّ يُنْدِمْ وُيُرْدًّ؛36 شما را به ظهور حضرت مهدي (ع)بشارت مي دهم كه زمين را پر از عدالت مي كند،همان گونه كه پر از جور و ستم شده است. ساكنان آسمانها و زمين از او راضي مي شوند و اموال و ثروت ها را به طور صحيح تقسيم مي كند. شخصي پرسيد تقسيم صحيح ثروت چيست؟فرمود:به طور مساوي در ميان مردم تقسيم شود و دل هاي پيروان محمد را پر از بي نيازي كند و عدالتش همه را فرا گيرد،تا آنجا كه دستور دهد كسي با صداي بلند صدا زند كه هر كس نياز مالي دارد،برخيزد.هيچ كس جز يك نفر بر نمي خيزد،سپس امام دستور مي دهد مال قابل ملاحظه اي به او بدهند؛اما او به زودي پشيمان مي شود كه چرا آزمند و حريص بوده است و مال را برمي گرداند».

 

 

پي نوشت:

 32.منتخب الاثر،ص482.

33.بحار الانوار،ج52،ص338.

34.عقدْالدّرر،فصل7،ص211.

35.منتخب الاثر،ص168.

36.معجم الاحاديث الامام المهدي ج1،ص95.

 

ويژگي هاي عصر ظهور -2

 

 

 ويژگي هاي عصر ظهور (مدينة فاضلة اسلامي)

 1- عدل در عصر ظهور

2- علم در عصر ظهور

3- ارتباطات در عصر ظهور

4- رفاه و آسايش در عصر ظهور

5- سفر به فضا در عصر ظهور  

6- امنيّت و سلامت در عصر ظهور

 

2- علم در عصر ظهور

عصر ظهور،زمان گسترش و شكوفايي علم و دانايي است.با آمدن منجي عالم،همانگونه كه ظلم و بيداد جاي خود را به عدل و دادگري مي سپارد و نابساماني هاي اجتماعي به سامان مي گرايد؛جهل و ناداني نيز جاي خود را به علم و دانايي مي دهد و جهان از نور عقل و دانش آكنده مي شود.علوم و دانش هايي كه در طول اعصار و قرون در پشت پرده ها مكنون مانده بود،ابراز مي گردد و مرز دانايي و يادگيري تا سراپردة منازل و اعماق وجود تك تك انسانها گسترش مي يابد.

امام صادق(ع)در اين باره فرموده اند:«العِلمْ سُبعُه و عِشرونُ حُرفاً فجُميعْ ما جائَت بِه الرْسْل حُرفان،فَلَم يُعرِفِ الناسْ حتي اليُوم غَيرُ الحُرفَينِ فَاِذا قامُ قائِمْنا اَخرُجُ الخَمسُه وُ العِشرُين حُرفاً فَبُثَّها في الناسِ وُ ضَمُّ اِلَيها الحُرفَينِ حُتي يُبْثُّها سُبعُه وُ عِشرينُ حُرفاً؛26

علم و دانش 27 حرف است و 27 شعبه و شاخه دارد.تمام آنچه پيامبران الهي براي مردم آوردند،2حرف بيش نبود و مردم تاكنون جز آن 2 حرف را نشناخته اند.اما هنگامي كه قائم ما قيام كند 25 حرف و شاخه و شعبة ديگر را آشكار و در ميان مردم منتشر مي كند تا 27 حرف كامل و منتشر گردد.»

اين حديث به روشني جهش جهش فوق العادة علمي عصر انقلاب حضرت مهدي(عج)را مشخص مي سازد؛يعني پيشرفتي بيش از 12 برابر نسبت به تمامي علومي كه در عصر همة پيامبران راستين به بشريت اعطا شده است.

حضرت امام باقر(ع)فرموده است:«اذا قامُ قائِمْنا وُضَعُ اللهُ يُدُه عُلي رْ ؤوسُ العِبادِ فَجُمُعُ بِها عْقولَهْم وُ كَمْلَت بِها اَحلا مهْم؛27

هنگامي كه قائم ما قيام كند خداوند دست محبتش را به سر بندگان مي گذارد و عقول آنها را با آن كامل و افكارشان را پرورش داده تكميل مي كند.»

بدين ترتيب ، در پرتو ارشاد و هدايت حضرت مهدي(عج)مغزها در مسير كمال به حركت در مي آيند و انديشه ها شكوفا مي شود.كوته بيني ها  ،تنگ نظري ها و افكار پست و پليد_كه سرچشمة بسياري از تضادها و رفتارهاي خشونت آميز اجتماعي است_برطرف مي گردد.

  

  

کی شود در ندبه های جمعه پیدایت کنم
                      گوشه ای تنها نشینم تا تماشایت کنم
 می نویسم روی هر گل نام زیبای تو را
                      تا که شاید این شب جمعه ملاقاتت کنم

 

 

3- ارتباطات در عصر ظهور

مردم در عصر ظهور به جهت جهش علمي و فن آوري،در هر نقطه اي از زمين امام را مشاهده مي كنند و امام با آنان سخن مي گويد.اين مسأله اختصاص به امام و رعيت ندارد و مردم عادي نيز با يكديگر سخن مي گويند و يكديگر را مشاهده مي كنند.

امام صادق(ع)مي فرمايد:« انُّ قائِمُنا اذا قامُ مُدُّ اللهُ لِشيعُتِنا في اَسماعِهِم وُ اَبصارِهِم حُتّي لا يُكونُ بُينَهم وُ بُينُ القائِمِ بُريدْ،يْكَلِّمْهْم فَيُسمُعونُ،وُ يُنظُرونُ اِلَيه وُ هْوُ في مُكانِه؛28

هنگامي كه قائم ما قيام كند،خداوند آنچنان گوش و چشم شيعيان ما را تقويت كند كه ميان آنان و آن حضرت نامه رسان نخواهد بود،با آنان سخن مي گويد و آنان سخنش را مي شنوند و او را مي بينند؛در حاليكه او در مكان خويش است[و مردم در نقاط ديگر جهان.] (( منظور همان تلوزیون و ماهواره است ))

امام صادق(ع)در گفتار ديگري اين حقيقت را بطور بارزي تكميل فرموده اند:« انُّ المؤمِنُ في زَمانِ القائِم وُ هْوُ بِالمُشرِقِ لَيُري اَخاهْ الّذي في المُغرِبِ وُ كَذا الّذي في المُغرِبِ يُري اَخاهْ الّذي بِالمُشرِقِ29

مومن در زمان حضرت مهدي(عج)درحاليكه در مشرق است برادر خود را در مغرب مي بيند و همچنين كسيكه در مغرب است برادرش را در مشرق مي بيند.»

امام صادق(ع)مي فرمايد:« اذا تَناهُتِ الاُمورْ الي صاحِبِ هذا الاَمرِ رُفَعُ اللهُ تبارُكُ وُ تَعالي لَهْ كُلُّ مْنخَفَضٍ مِنُ الاَرضِ وُ خَفَّضَ لَهْ كُلَّ مرتَفَعٍ حتي تَكونُ الدًّنيا عِندُه بِمُنزِلَهِ راحُتِهِ فُأيًّكم لَو كانَت في راحُتِه شَعرُهّ لَم يْبصِرها؛30

وقتي كارها به صاحب اصلي ولايت [حضرت مهدي] برسد،خداوند هر نقطة فرورفته اي از زمين را براي او مرتفع و هر نقطةمرتفعي را پايين مي برد.آنچنان كه تمام دنيا نزد او به منزلة كف دستش خواهد بود.كدام يك از شماها اگر در كف دستش مويي باشد آن را نمي بيند؟»

طبق اين حديث در عصر ظهور،سيستمي مجهز و نيرومند براي انتقال تصاوير بوجود خواهد آمد كه شايد تصور آن امروزه براي ما مفيد باشد.تمام جهان بمنزلة كف دست خواهد شد و پستي و بلندي هاي زمين مانع از رؤيت موجودات زمين

نمي شود.

امام باقر(ع)مي فرمايند:« اِنَما سْمِيُ المُهدي لِاَنَّهْ يْهدي الي اَمرٍ خَفيٍّ حتي اَنَّهْ يُبعُثُ الي رُجْلٍ لا يُعلَمْ الناسْ لَه ذَنبّ فَيُقتُلُهْ حُتي اَنُّ اَحُدُكم يُتَكَلَمْ في بُيتِهِ فَيُخافْ اَن يُشهُدُ عُلَيهِ الجدارْ؛31

حضرت مهدي از اين جهت مهدي ناميده شده است كه به امور مخفي و پنهان هدايت مي شود،تا آنجا كه گاه او به سراغ كسي مي فرستد كه مردم او را بي گناه دانسته و به قتل مي رساند‍[ زيرا از گناه نهاني او همانند قتل نفس كه موجب قصاص است آگاه است] و تا آنجا كه برخي از مردم هنگامي كه درون خانة خود سخن مي گويند ، مي ترسند ديوار بر ضد آنان شهادت دهد.»

گفتني است كه اين پيشرفت هاي عظيم ، محصول تكامل علمي عصر بعد از ظهور است نه اعجاز.

 

  

 

پي نوشت:

26.همان،ص336.

27.همان،ص328.

28.منتخب الاثر،ص483.

29.بحار الانوار،ح52،ص391.

30.همان،ص328.

31.همان،ص390.

 

ويژگي هاي عصر ظهور -1

با سلام . قصد دارم در چند نوبت هر چند خلاصه به ویژگی های عصر ظهور

 آقا حجت ابن الحسن (( اروحناله الفداه )) از منظر قرآن و روایات بپردازم . البته در این رابطه سخن بسیار است و بنده فقط قصد دارم به خوانندگان این سایت یک دید کلی بدهم تا در صورتی که علاقمند بودید خودتان به تحقیق و پژوهش در این رابطه بپردازید .

 

                   السلام علیک یا اباصالح المهدی (عج)

 

ويژگي هاي عصر ظهور (مدينة فاضلة اسلامي)

 

1- عدل در عصر ظهور

 2- علم در عصر ظهور

3- ارتباطات در عصر ظهور

4- رفاه و آسايش در عصر ظهور

5- سفر به فضا در عصر ظهور  

6- امنيّت و سلامت در عصر ظهور

 

مدينة فاضلة اسلامي-كه در عصر ظهور به دست مهدي آل محمد(ص) بنا  مي شود-ويژگي ها و خصايصي دارد كه آن را از ساير مدينه هاي بيان شده،ممتاز و جدا مي سازد؛كه در ذيل به بعضي از آنها اشاره مي شود:

1-عدل در عصر ظهور

در اسلام مسألة عدل،از روز نخست در تمام زمينه ها مورد توجه و عنايت بوده است؛از بْعدِ عقيدتي و ديني گرفته تا بْعدِ فقهي و اجتماعي،از قرآن وسنت بر مي آيد كه عدل و مظاهر آن،پسنديده و موجب خوشنودي حضرت حق است؛اما قدر و منزلت آن،به علّت گستردگي و اقامة آن در سطح وسيع اجتماعي است؛يعني،مردم آن قدر به رشد معنوي و كمال روحي نايل گردند كه تمام افراد يا حداقل اكثر آنان،خواهان عدل باشند و خود عملاً آن را به اجرا گذارند.

پيامبران الهي،در مأموريت آسماني خود،خواهان اقامة عدل در جهان و در بين همة انسان ها بوده اند و مي خواستند مردم را طوري تربيت كنند كه آنان خود قسط و عدل را به پا دارند؛نه آن كه به زور و قدرت حاكم به عدالت تن دهند.قرآن كريم مي فرمايد:«لَقَدً اَرسُلنا رْسْلَنا بِالبُيّناتِ وُ اَنزَلْنا مُعُهْمْ الكِتابُ وُالميزانُ لِيُقُومُ النَّاسْ بِالْقِسًطِ ».17از اين آيه استفاده مي شود كه پيامبران مي خواستند،مردم را طوري تربيت كنند تا خود،قيام به قسط نمايند و عدل را بر پا دارند؛لذا فرمود:

« لِيُقُومُ النّاسْ بِالْقِسًطِ »و نفرمود:« لِيُقيمْوا النّاسُ بِالْقِسًطِ»تا معنايش اين باشد كه پيامبران به عنوان حاكم عادل،مانند ساير زمامداران عادل،مردم را با نيروي نظامي و انتظامي و قدرت هاي اجرايي،به رعايت عدل وا دارند؛زيرا فرق است بين اين كه حاكمي خود عادل باشد و بخواهد در حكومت او عدل اجرا شود و به كسي ستم نگردد و بين آن كه مردم در جامعه،از نظر كمالات و درك عقلاني به جايي برسند كه خود اقامة عدل نمايند و بفهمند كه عدل برتر از ظلم است و در آنان كششي نسبت به ظلم نباشد.

به هر حال در اسلام و تعاليم الهي،عدل از جايگاه رفيعي برخوردار است تا جايي كه همة انسان ها مأمور شده اند در تمام زمينه هاي زندگي خود-در اصول و فروع،در نظام اجتماعي و اقتصادي،سياسي و نظامي،در گفتار و كردار و ... عدالت را رعايت كنند:«اِعًدِلُوا هْوُ اَقْرُب لِلتَّقوي؛18عدالت ورزيد كه عدالت به تقوا نزديك تر است».و «اِذا قُلْتُمً فَاعًدِلُوا؛19 وقتي سخن گفتيد به عدالت سخن گوييد».

و«اِنُّ اللهَ يُأمْرْ بِالعُدلِ وُالأِحسانِ؛20 خداي متعال به عدل و احسان امر      مي كند».

و«وُلا يُجًرِمُنَّكُمً شَنَأنْ قُومٍ عُلي اَنً لا تَعدِلُوا اِعدِلُوا هْوُ اَقرُبْ لِلتَّقوي؛21 ...».

رسول اكرم(ص)فرموده است:

«مُنً لَمً يُحًمِدُ عُدًلاً وُلَمً يُذُمُّ جُوراً فَقَدً بارُزَ اللهَ تَعالي بِالمْحارُبُهِ؛22هر كس عدل را تمجيد نكند و از جور و بيداد مذمّت ننمايد،به جنگ با خداي تعالي بر خاسته است».

آيات و روايات دربارة شرافت،عظمت و اهميت«عدالت»به قدري زياد است كه از گنجايش اين نوشتار خارج است.

بنابراين كلمة عدل،واژة غريبي نيست؛امّا حقيقتي قريب هم نيست.بشر در طول تاريخ زندگي خود،همواره منتظر بوده كه روزي،اين خواب تعبير شود و عدل در جوامع بشري حاكم گردد.انسان هاي بسياري نيز با انديشه عدل و عدالت خواهي،به فكر تعبير اين رؤياي شيرين بشري بر آمده و تلاش بسيار كرده اند؛اما تلاش آنان در بيشتر موارد كم ثمر يا بي ثمر مانده و عدالت در معناي حقيقي آن،همچنان در عالم رؤيا باقي مانده است.وُه چقدر سخت است تعبير نشدن اين رؤياي شيرين و دلپذير!رؤيايي كه تمامي اجزاي وجود انسان،در طول تاريخ،با آن عجين بوده و نگاه پر انتظار او،در تعبير آن خسته و كم سو گشته است.

با همة اين احوال،هيچ گاه آرزوي تعبير شدن اين رؤيا،در اعماق دل و جان انسان ها به يأس و نااميدي تبديل نشده است؛اما هر چه بر شمارة اوراق تاريخ افزون مي گردد،از شمارة انتظار ما كاسته مي شود و اين همان چراغ اميدي است كه قرن ها در دل انسان ها،به عشق آمدنِ آن منجي،روشن و فروزان است.به عشق او كه نامش«عدل» است:«السُّلامْ عُلَي الْعُدلِ المْشتَهُرِ»و«اَللّهْمُّ صَلِّ عُلي وُلِيّ اَمًرِكُ الْقائِمِ الْمْؤُمُّلِ وُالْعُدًلِ الْمْنتَظَر».23

 دو چيز از شاخصه هاي اصلي حكومت اوست:

1.حكومت واحد جهاني كه تنها اوست كه چنين حكومتي را ايجاد مي كند.

2.عدل جهاني كه تنها در جامعه اي كه او تشكيل مي دهد و خود در رأس آن قرار مي گيرد،عدلي جهاني كه اين شاخصه از ساير شاخصه هاي حكومت حضرت مهدي(عج)بارزتر است.«يُملأ الله الاَرض قِسطاً كما مْلِئت ظُلماً وُ جورا»

رسول خدا در حديثي فرمود:«اُبُشًّرْكم بالمُهدي يْبًعُثُ في اُمُّتي علي اِختلافٍ من الناسِ وُ زَلازِلٍ فُيملأ الارضَ قِسطاً وُ عُدلاً كما مْلِئَت جوراً وُ ظُلماً،يُرضي عُنه ساكِنْ السماء وُ ساكِنْ الاَرضِ...24

مژده مي دهم شما را به مهدي كه او در امت من به هنگام اختلاف و سختي ها برانگيخته مي شود.پس زمين را پر از قسط و عدل مي كند؛همانطوريكه از جور و ستم پر شده باشد.ساكنان آسمان و زمين از او راضي مي شوند و...

در مدينة فاضلة اسلامي عدالت همانند گرما و سرما در خانه هاي مردم نفوذ مي كند و مأمن و مسكن وجود آنان را سامان مي بخشد.25

 

 

پي نوشت:

17.سوره حديد،25.

18.مائده،آيه8.

19.انعام،آيه152.

20.نحل،آيه90.

21.مائده،آيه8.

22.اسد الغابه،ج4،ص408.

23.مفاتيح الجنان،دعاي افتتاح

24.معجم الاحاديث الامام المهدي

جلد1،ص92.

25.بحارالانوار،ج52،ص362.

 

انتظار در آيات و روايات- بخش اول

            یا اباصالح المهدی ادرکنی(عج)

انتظار در آيات و روايات: ( بخش اول )

  آيات:

 

1.« قالَ موسي لِقَومِهِ اِسًتَعينُوا بِاللهِ،وُاصبِروْا ان‌‌الاَرض‌َ لِلّهِ يورِثُها مُن يُشاءَ مِن عِبادِه وُ العاقِبُهُ لِلمْتَّقين؛2 موسي به قوم خود گفت:از خدا ياري بخواهيد و شكيبايي كنيد،به تحقيق كه زمين از آنِ خداست؛به هركس از بندگانش بخواهد منتقل مي فرمايد و حسن عاقبت از آنِ پرهيزكاران است. »

 

2.« وُ اَوًرُثَنا القَوًمُ الّذينُ كانوْا يْستَضعُفونُ مُشارِقُ الاَرًضِ وُ مُغارِبُها الَّتي بارُكنا فيها وُ تَمُّتْ كَلِمُهْ ربِكُ الحْسني علي بُني اِسرائيلَ بِما صَبُرْوا وُ دُمُّرنا ما كانُ يُصنَعْ فَرِعونُ وُ قُوًمُهْ وُ ما كانوْا يُعًرِشوْنُ؛3 ميراث داديم به قومي كه ضعيف شمرده شده بودند خاورهاي زمين و باخترهاي آن را كه مبارك گردانيده بوديم،و تمام گرديد كلمه و وعدةنيكوي پروردگار تو بر بني اسرائيل به سبب آنكه صبر كردند،و ويران ساختيم آنچه را فرعون و قومش مي ساختند و آنچه را كه افراشته بودند.»

 

3.« بُل نَقذِفْ بِالحُقِ عُلَي الباطِلِ فَدًمُغُهْ فَاِذاً هْوُ زاهِقّ؛4 بلكه حق را به شدت بر باطن افكنيم،پس حق باطل را به شدت در هم مي شكند،آنگاه از ميان مي رود.»

 

4.« يْريدوْنُ لِيْطفِؤْا نوْرُ اللهِ بِاَفواهِهِم وُ اللهُ مِتمِّ نوْرِهِ وُ لَوً كَرِهُ الكافِروْن؛5 مي خواهند نور خدا را با دهانشان خاموش سازند و خداوند تمام كنندة نور خويش است هرچند كافران را خوش نيايد.»

 

5.« وُ لَقَدً كَتَبنا في الزَّبور مِن بُعدِ الذِكرِ اَنُّ الاَرضَ يُرِثُها عباديُ الصالِحوْنُ؛6 همانا در زبور پس از ذكر(تورات)،نگاشتيم كه زمين را بندگان صالح به ارث مي برند.»

 

6.« وُ نُريدْ انً نُمْنُّ عُلي الّذينُ استُضعِفوا فِي الاَرضِ وُ نُجًعُلَهْم اَئِمُهٌ وُ نَجعُلَهْم الوارِثينُ؛7 ما اراده كرديم كه بر آنان كه در زمين استضعاف شدند،منت گذاريم و آنان را پيشواي مردم و وارث زمين و ملك و جاه گردانيم.»

 

7.« وُ لَقَد سُبُقُت كَلِمُتُنا لِعِبادِنا المْرسُلين اِنّهْم لَهْمْ المُنصورونُ وُ اِنُّ جْندُنا لَهْمْ الغالِبونُ؛8 همانا عهد ما درمورد بندگاني كه به رسالت فرستاديم،سبقت گرفته است كه البته آنها بر كافران فتح و پيروزي يابند و قطعاً سپاهيان ما غالبند.»

 

8.« وُ يْريدْ اللهَ اَن يْحِقُ الحُقُ بِكَلِماتِهِ وُ يُقطَع دابِرُ الكافِرين؛9 و خداوند مي خواست كه صدق خنان حق را ثابت گردانيده و ريشة كافران را از بيخ و بن بركند.»

 

9.« وُعُدُ اللهُ الذينُ آمُنوا مِنكُم وُ عُمِلوا الصالِحاتِ لِيُستَخفِلَنَّهْمفي الاَرضٍ؛10خداوند وعده فرموده به كساني از شما كه ايمان آورده و نيكوكار گردد[به اينكه]در زمين خلافت دهد.»

 

10.« فَاِنُّ حِزبُ اللهِ هْمْ الغالِبونُ؛11همانا حزب خدا پيروز است.»

 

11.« هْوُ الَذي اَرسُلَ رُسولَهْ بِاِلهْدي وُ دينِ الحُقِ لِيْظَهِرُهْ عُلي الدينِ كُلِّهِ؛ 12اوست خدا كه رسول خود را با دين حق به هدايت خلق فرستاد تا ر همة اديان عالم او را تسلط و برتري دهد.»

 

روايات:

1.حضرت علي(ع)فرمود: لَتعِفَنُّ الدْنيا عُلَينا بُعدُ شِماسِها عُطفُ الضُّروسِ عُلي وُلَدِها وُ تَلي عُقيبُ ذالِكُ وُ نْريدْ اَن نَمْنُّ عُلي الَذينُ استُضعِفوا في الاَرضِ؛13دنيا پس از چموشي_همچون شتري كه از دادن شير به دوشنده اش خودداري مي كند و براي بچه اش نگه مي دارد_به ما رو مي آورد...

[سپس حضرت آية شريفه را قرائت كرد]

 

2- «قالَ رُسول الله : لَوًلَم يُبق مِنُ الدُّهرِ الاّ يُوًمْ،لَبُعُثَ اللّهْ رُجْلاً مِنً اَهلِ بُيتي يُمًلَأْها عُدلاً كَما مْلِئَتْ جُوراً: 14 رسول خدا فرمود:اگر باقي نماند از روزگار مگر يك روز،البته خداوند برمي انگيزد مردي از اهل بيت مرا كه زمين را از عدل پر كند،همچنان كه از ستم پر شده باشد».

 

3-« قالَ الصّادقْ:اِنُّ لَنا دُولَةً يُجيءُ اللّهْ بِها اِذا شاءَ،ثُمُّ قالَ:مُنً سْرُّ اَنً يُكْونُ مِنً اصحابِ القائمِ فَليُنْتَظِرً وُليُعمُلْ بِالوُرُعِ وُمُحاسِنِ الأَخلاقِ وُهْوُ مْنتَظِرْ؛15امام صادق فرمود:البته براي ما دولتي است كه وقتي خداوند خواست،آن را مي آورد.هر كس شاد مي شود كه از اصحاب قائم باشدبايد منتظر باشدو بايد كار به پارسايي و اخلاق نيك كند و چنين كسي منتظر است».

روايات در اين رابطه بسيار است كه نياز به نقل همة آنها نيست.

طبق اين آيات و روايات خداوند،وعدة تشكيل حكومت واحد جهاني،بسط و غلبةدين اسلام بر كلية اديان،زمامداري صالحان و شايستگان پيروزي حزب الله و غلبة لشكريان خدا بر جنود شيطان را داده است.البته اين وعده تاكنون محقق نشده است و در روايات نيز،گفته شده كه اين موضوع در عصر ظهور مهدي واقع خواهد شد.از اين رو شيعه و آگاهان از اهل سنت،به چنان روزي معتقد شده و انتظار آن را مي كشندو كلام رسول خدا«اَفْضَلُ العِبادُهِ اِنتِظارْ الفَرُجِ»16را مربوط به آن عصر و انتظار آن مدينة فاضله مي دانند.

بر اساس آيات قرآن و روايات اهل بيت،آيندة جهان ،روشن و اميد بخش است؛هر چند كه امروزه تيره و تاريك مي باشد.از اين رو ما به اميد روزي نشسته ايم كه حاكميت در آن،مخصوص وليّ معصوم خدا و قوانين جاري در آن،مبتني بر احكام الهي باشد،عدل وعلم گسترش يافته و برادري و برابري در جامعه حاكم گردد.ظلم،ستم،جهل،تيرگي،كينه توزيو خون ريزي در آن ريشه كن گرددو از اختلافات و وجود طبقات برتر و فروتر و استكبار و استضعاف در آن ،خبري نباشد.

 

پی نوشت:

.اعراف،آية128.

3.همان،آيه137.

4.انبياء،آيه21.

5.صف،آيه8.

6.نساء،آيه105.

7.قصص،آيه5.

8.صافات،آيات171-173.

9.انفال،آيه7.

10.نور،آيه55.

11.مجادله،آيه21.

12.توبه،آيه33،و فتح،آيه28.

 13.نهج البلاغه،حكمت209،صبحي صالح.

14.منتخب الاثر،فصل2،باب1،ح4،ص142.

15.همان،فصل10،باب2،ح9،ص491.

 

 

دولت حضرت مهدي(عج)و رجعت امام حسين

                   

 

دولت حضرت مهدي(عج)و رجعت امام حسين(ع)

 

«رجعت» مسأله اي است كه در زمان ظهور نمود پيدا مي كند و حضرت ولي عصر(ع) صاحب رجعت است.اولين امامي كه در دولت كريمه ظهور مي كند، امام حسين(ع) است و بعد از امام زمان،حضرت سيد الشهدا، حاكم و امام حكومت مي باشد.

1-رجعت امام حسين(ع)

بعد از حضرت حجت(ع) اولين شخصي كه رجعت مي كند و بر سراسر گيتي حكومت

مي كند ، امام حسين(ع)است و در اين قسمت به پاره اي از روايات در اين باره،اشاره

مي كنيم:

1.امام صادق(ع)فرمود: « اولين كسي كه زمين بر رويش شكافته مي شود و به دنيا بر

مي گردد ، حسين بن علي است».

آن حضرت همچنين فرمود:اولين كساني كه به دنيا بر مي گردند،حسين بن علي(ع) و يارانش و يزيدبن معاويه و يارانش هستند كه همة آنها را از اول تا آخر مي كشد». سپس امام صادق(ع) آيه اي بيان كرد به اين معني : پس شما را بار ديگر بر آنها مسلّط كنيم و با مال و فرزندان ياري رسانيم و تعدادتان را افزون تر كنيم».

و امام محمد باقر(ع)مي فرمايند: امام حسين(ع) شب عاشورا را به اصحابش فرمود:

« بشارت باد شما را به بهشت، به خدا قسم كه بعد از آنچه بر ماجاري شود، مكث خواهيم كرد آن قدر كه خداي تعالي خواسته باشد، پس بيرون مي آورد ما و شما را در آن هنگامي كه قائم ما ظاهر شود، پس انتقام خواهد كشيد از ظالمان، و ما و شما مشاهده خواهيم كرد ايشان را در سلاسل و اغلال و گرفتار به انواع عذاب و نكال ...»

و امام حسين(ع)در روز عاشورا ، دوباره از« رجعت » خود سخن گفته، مي فرمايد: « من اولين كسي خواهم بود كه زمين شكافته مي شود و رجعت مي كنم».

و در زيارت حضرت ابوالفضل(ع)مي خوانيم: « اي پسر اميرمؤمنان! من به محضر شما شرفياب شدم، در حالي كه دلم تسليم شما و ياريم آماده براي شما است... من با شمايم  با شمايم ، نه با دشمنان شما. من نسبت به شما و بازگشت شما از ايمان آورندگان و نسبت به آنان كه شما را كشتند، از كافرانم».

 

2-امام حسين(ع)در سوگ حضرت مهدي(عج)

براساس رواياتي كه دربارة رجعت وارد شده،امام حسين(ع)در اواخر حكومت ولي عصر، با اصحاب با وفايش رجعت مي كند و براي همة مردمان معرفي مي شود، تا كسي در مورد آن حضرت دچار ترديد نگردد. هنگامي كه همه مردم او را شناختند، اجل حضرت بقيه الله فرا رسيده، چشم از جهان فرو مي بندد. آنگاه امام حسين(ع) متصدي و متولي امر غسل ،كفن ، حنوط و دفن ايشان مي گردد.

امام صادق(ع)دربارة آية شريفة« ثم رددنا لكم الكره عليهم » مي فرمايد:« مقصود زنده شدن دوبارة امام حسين(ع) و هفتاد تن از اصحابش در عصر امام زمان است؛در حالي كه كلاه خودهايي  طلايي بر سر دارند و به مردم ، رجعت و زنده شدن دوبارة حضرت حسين(ع)را اطلاع مي دهند تا مؤمنان به شك و شبهه نيفتند» . اين در حالي است كه حضرت حجت در ميان مردم است؛ چون معرفت و ايمان به حضرتش در دل هاي مردم استقرار يافت ، مرگ او فرا مي رسد. پس امام حسين(ع) متصدي غسل ، كفن ، حنوط و دفن ايشان مي شود و هرگز غير از وصي،وصي را تجهيز و خاك سپاري نمي كند»

امام صادق(ع)مي فرمايد:حسين(ع)با اصحابش مي آيند و هفتاد پيامبر آنان را همراهي

مي كنند؛چنان كه همراه موسي(ع)هفتاد نفر فرستاده شدند.آن گاه حضرت قائم(ع) انگشتر را به وي مي سپارد و امام حسين(ع)غسل،كفن،حنوط و دفن حضرت قائم را بر عهده مي گيرد».

 

 «الّلهم بحقّ الحسين اشفِ صدر الحسين بظهور الحجة»

         

 

 

آقا نمی آیی!!!

سلام .

بالاخره بعد از مدتها توانستم دوباره خدمت شما دوستان عزیز برسم . از اینهمه اظهار لطفی که به من و سایت چشم انتظار دارید بسیار سپاسگزارم .

اول از همه باید هتک حرمت حرمین شریفین امام هادی و امام حسن عسکری ( علیهما السلام ) را خدمت امام عصر ( عج ) ، مقام معظم رهبری و همه شما محبان و عاشقان اهل بیت عصمت و طهارت ( علیهم السلام ) تسلیت عرض کنم .

 

         

 

                  جانها به لب رسید زبیداد ظالمان  

                       عجل علی ظهورکَ یا صاحب الزمان

 

آقا نمی آیی؟!

مهدی جان ! تا کی صبر کنم؟! تا کی باید جمعه های انتظارت را ورق بزنم؟! تا کی باید نظاره گر  غربت و مظلومیت آل محمد (ص) باشم؟

آقا جان ! وقتی تصویر گنبد پدر و جد بزرگوارتان را دیدم ، ناخودآگاه به یاد در نیم سوخته افتادم . موج غربت و مظلومیتی را که علی(ع) در نسل خود به امانت گذاشته تمام شیشه های قلبم را شکست .

خدا لعنت کند اولین توهین کنندة به ساحت اهل بیت(ع) را .... اگر  آن حرامزاده درب خانه علی را به آتش نمی کشید ..... پهلوی مادرمان را نمی شکست .... به مادرمان سیلی نمیزد ...... شاید هیچگاه کسی به خود اجازه نمیداد که طابوت امام حسن(ع) را تیرباران کند سر فرزند زهرا(س) را بر نیزه کند اهل بیت رسول خدا (ص) را به اسارت ببرد و............... هیچکس به خود اجازه نمیداد به حرم پدر و جد بزرگوارتان بی حرمتی کند .

آقا جان بیا .... بیا که سالهاست بغض فرو خورده ام را برای لحظه دیدارت نگه داشته ام . سالهاست چشم انتظار انتقام سیلی مادرم نشسته ام . 

 

.......... نمیدانم با این بغض چه کنم...........!!!!!

 

 

 

« اللهم العَن اوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ محمدٍ وَ آلِ محمدٍ وَ آخِرَ تابِعٍ لهُ عَلی ذلِک »

 

امام حسین(ع) از نگاه حضرت مهدی(عج)

                                      

امام حسين(ع)از نگاه امام مهدي(عج)

 

سعد ابن عبدالله قمي گويد:به امام عصر- ارواحنا له الفداه- عرض كردم:«اي فرزند رسول خدا ! تأويل آيه «كهيعص» چيست؟ فرمود:« هذه الحروف من انباء الغيب،اطلع الله عليها عبده زكريا،ثم قصّها علي محمد(ص)و ذلك ان زكريا سأل ربه ان يعلّمه اسماء الخمسه فاهبطه عليه جبرئيل فعلّمه اياها ...؛ اين حروف از اخبار غيبي است كه خداوند زكريا را از آن مطّلع كرده و بعد از آن داستان آن را به حضرت محمد(ص)باز گفته است ...».

داستان از اين قرار است كه: زكريا از پروردگارش درخواست كرد كه«اسماء خمسة طيّبه»را به وي بياموزد.خداوند،جبرئيل را بر او فرو فرستاد و آن اسماء رابه او تعليم داد.

زكريا چون نام هاي محمد،علي،فاطمه،و حسن(عليهم السلام)را ياد مي كرد،اندوهش برطرف     مي شد و گرفتاريش از بين مي رفت.و چون حسين(ع) را ياد مي كرد،بغض و غصّه،گلويش را      مي گرفت و مي گريست و مبهوت مي شد.

روزي گفت: بار الها!چرا وقتي آن چهار نفر را ياد مي كنم،آرامش مي يابم و اندوهم برطرف      مي شود ؛ اما وقتي حسين را ياد مي كنم،اشكم جاري مي شود و ناله ام بلند مي شود

خداي تعالي او را از اين داستان آگاه كرد و فرمود:«كهيعص»!«كاف»اسم كربلا و «هاء»رمز هلاك عترت طاهره است،و «ياء»نام يزيد (لعنت الله علیه) ظالم بر حسين(ع)و«عين»اشاره به عطش و«صاد»نشان صبر او است.

زكريا چون اين مطلب را شنيد ، نالان و غمين شد و تا سه روز از عبادتگاهش بيرون نيامد ، و به كسي اجازه نداد كه نزد او بيايد و گريه و ناله سر داد و چنين نوحه گفت:

بار الها ! از مصيبتي كه براي فرزند بهترين خلايق خود،تقدير كرده اي دردمندم.

خدايا ! آيا اين مصيبت را بر آستانة او نازل مي كني؟آيا جامة اين مصيبت را بر تن علي و فاطمه مي پوشاني !؟ آيا اين فاجعه را بر ساحت آنان فرود مي آوري؟

بعد از آن گفت: بار الها ! فرزندي به من عطا كن تا در پيري چشمم به او روشن شود و او را وارث و وصّي من قرار ده؛آنگاه مرا دردمند او گردان؛ همچنان كه حبيبت محمد را دردمند فرندش گرداندي.

خداوند،يحيي را به او بخشيد و او را دردمند وي ساخت و دورة حمل يحيي شش ماه بود و مدت حمل امام حسين(ع)نيز شش ماه بود و براي آن نيز قضيه اي طولاني است.

 

غدیر خم

 

إنَّما وَلِیُّکُمُ اللهُ وَ رَسولُهُ وَالَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمونَ الصَّلوةَ وَ هُم راکِعُونَ

 

ولیِّ شما خدا و رسولش و آنان که ایمان آورده ، و نماز به پا می دارند و زکات می پردازند در حالی که در رکوع اند هستند  < مائده 55 >

 

یا أیُّها الرَّسول بَلِّغ ما اُنزِلَ إلَیکَ مِن رَبِّک وَ إن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَهُ وَاللهُ یَعصِمُکَ مِنَ النّاسِ

 

ای رسول برسان آنچه را - در مورد حق علی از پروردگارت به تو نازل شده است . اگر این کار را انجام ندهی رسالت را به پایان نرسانده ای ؛ خداوند تو را از شرّ مردم حفظ خواهد کرد .

< مائده 67 >

 

 

         

أالَیومَ أکمَلتُ لَکُم دینَکُم و أتمَمتُ عَلَیکُم نِعمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الإسلامَ دیناً

 

- ای مردم در این روز دین شما را برایتان کامل نمودم و نعمت خود را بر شما تمام کردم ؛ اسلام را بعنوان دین - کامل و جامع برای شما راضی شدم . < مائده 3 >

 

 

* رسول اکرم (ص) فرمود :

اگر مردم بر دوستی علی اتفاق می کردند ( و مخالفی نبود ) خداوند آتش جهنم را نمی آفرید .

 

* عایشه ( لعنت الله علیه )  گوید ابوبکر( لعنت الله علیه )  را دیدم که بسیار به چهره علی  نگاه می کرد  پس پرسیدم :

 ای پدر همانا تو زیاد به چهره علی نگاه میکنی علت چیست ؟ پاسخ داد: دخترم از رسول خدا شنیدم که فرمود : نظر کردن بر چهرة علی عبادت است .

 

* عمر خطاب ( لعنت الله علیه ) گفت :

شهادت می دهم که از رسول خدا شنیدم می فرمود : اگر هفت آسمان را در یک کفه ترازو بگذارند و ایمان علی را در کفة دیگر آن ، ایمان علی رُجحان و برتری خواهد داشت .....

 

* عمر خطاب ( لعنت الله علیه ) گفت :

خداوند پس از علی ابن ابیطالب مرا باقی نگذارد .

 

* سخن عثمان ( لعنت الله علیه ) در خطابش به علی(ع) :

بخدا اگر بمیری دوست ندارم بعد از زنده بمان زیرا جانشینی پس از تو نمی بینم . و اگر باقی بمانی هیچ سرکشی را نمی بینم که تو را بعنوان نردبان و وسیله یاوری انتخاب کرده باشد ...... نسبت من به تو مانند فرزندی است که از طرف پدرش عاق شده .....

 

* ابو حنیفه ( پیشوای مذهب حنفیه ) :

احدی با علی به قتال و جنگ برنخاست مگر آنکه علی از وی أولی به حق بود و اگر علی به مقابله با آنها برنمی خاست هیچکس نمی دانست سیرۀ بین مسلمین و تکلیف شرعی با این گونه گروهها از چه قرار است ...

 

* بارون کاردایف ( دانشمند فرانسوی ) :

علی مولود حوادث نبود بلکه حوادث را او بوجود آورده بود ، اَعمال او مخلوق فکر و عاطفه و مخیّله خود اوست ، پهلوانی بود در عین دلیری دلسوز و رقیق القلب ؛ زاهد از دنیا گذشته بود ، به مال و منصب دنیا اعتنایی نداشت و در حقیقت جان خود را فدا نمود ؛ روحی بسیار عمیق داشت که ریشة آن ناپیدا بود و در هر جا خوف الهی آن را فرا گرفته بود .

  

                                 

 

 

 

غیبت یا غفلت

                      

 

غيبت ‏يا غفلت

بلاى جانسوز عصر ما غيبت نيست، غفلت است.

حال و روز شيعه در اين عصر، از دو وجه بيرون نيست. يا معصوم خاتم را، امام را و ولى‏الله اعظم را محبوب و مقصود و مقتداى خويش مى ‏داند يا سر بر آستان محبوب و مقتدايى ديگر مى‏سايد.

شيعه اگر گمان كند كه حبيب و طبيب و نجات ‏بخشى جز او در عالم هست، راه به خطا برده است و پا از صراط مستقيم تشيع بيرون نهاده است.

شيعه اگر در حضور آب، دل به سراب مى‏سپارد، چگونه نام خود را شيعه مى‏گذارد؟ شيعه بهتر از هر كس مى‏ فهمد كه "مَن ماتَ و لَم يَعرف اِمامَ زمانه ماتَ مِيتة‏الجاهليِة" . «هركه بميرد و امام زمان خود را نشناسد، به مرگ جاهليت مرده است. »

شيعه بهتر از هر كس مى ‏فهمد كه ميزان و معيار محبت، امام است و هر محبتى در راستاى محبت امام، معنا مى‏شود.

و اگر مدعى است كه مريد آن قطب عالم است، محب آن ولى‏الله‏الاعظم است، عاشق آن حجت‏خاتم است، اين حال و روز با عشق، سر سازگارى ندارد.

كدام عاشقى بى ياد معشوق، زيستن مى‏تواند؟

كدام عاشقى، يك لحظه بى‏ خاطره معشوق سر مى ‏كند؟

كدام عاشقى هر از گاه به ياد معشوق مى‏افتد و محبوب را در رديف ديگر امور روزمره خويش مى‏بيند؟

كدام عاشق هجران‏ كشيده‏اى خورد و خوراك و خواب و لذت مى‏ فهمد؟

اين ننگ و عار براى عاشق نيست كه از معشوق بشنود كه ما تو را از ياد نمى ‏بريم و مراعات تو را فرو نمى ‏گذاريم و او... و او بى‏اشتياق زيارت معشوق سر كند و ياد او را فرو بگذارد؟

اين اوج بى‏ معرفتى محب نيست كه بداند و بشنود كه محبوب به شادمانى او شاد مى ‏شود، با اندوه او غمگين مى ‏گردد، مريضى‏اش محبوب را بيمار مى‏كند، هرگاه دست‏ به دعا بردارد، محبوب آمين مى ‏گويد و آن زمان كه سكوت كند، محبوب، برايش و به جايش دعا مى‏كند و او سر از پاى نشناسد و قالب‏ تهى نكند؟

آرى بلاى جانسوز عصر ما غفلت است، غيبت نيست.

و غيبته منا.

او غايب نيست، پرده بر چشمهاى ماست.

چه كس صادقانه دست ‏به دعا برآورده است، مخلصانه امام خويش را طلب كرده است، و پاسخ نگرفته است؟

برخى امام را طلب مى‏ كنند و ديگران را هم. اينان تا آن زمان كه چشم به ابواب چند گانه دارند، دستشان به دامان امام نمى‏ رسد.

بعضى امام را طلب مى‏كنند ، اما نه به خاطر امام كه براى وصول به حاجات خويش.

مى‏بينى كه امام را صدا مى‏كند - با تضرعى جانسوز و جگرخراش - اما آنچه مى ‏طلبد، ديدار حيات‏ بخش امام نيست، حل مشكلات و وصول به حاجات خويش است. اين سخن نه بدان معناست كه در تلاطم مشكلات، به سراغ امام نبايد رفت و قضاء حوائح و استجابت دعا و رفع موانع را از او نبايد خواست. بلكه به عكس، همه چيز از نزول باران، تا شفاى بيماران را از امام بايد طلب كرد كه تقدير و مشيت همه چيز در عالم به دست اوست و هيچ كار، بى‏اشارت مژگان او به سرانجام نمى‏رسد.

سخن اين است كه شوق ديدار امام چيزى است و عريضه و عرضه حاجات دنيوى، چيز ديگر.

سخن اين است كه ساقى اين بارگاه، به ظرفيت و جام همت مهمان مى‏نگرد، محبوب، به ظرفيت دل محب نگاه مى‏كند. اِنّ‏هذه القلوب اوعية و خيرها اوعاها.

يكى به هواى بهشت در مصيبت‏حسين (ع) اشك مى‏ريزد.

يكى در مجلس حسين (ع)، بر مصيبت‏خويش مى‏گريد.

و يكى را معرفت‏حسين و معرفت‏به مصيبت‏حسين (ع) مى‏گرياند.

هركس به قدر جام معرفت‏خويش، از دستهاى امام نوش مى‏كند.

امام دست‏ نيافتنى نيست، دستهاى ما بسته است.

امام در پرده غيبت نيست، پرده بر چشمهاى ماست.

و آنچه ما را از زيارت امام محروم مى‏كند، غيبت امام نيست، غفلت ماست ...................

خورشید پشت ابر

 منافع امام غايب

 تشبيه امام به آفتاب و تشبيه غيبت امام به واقع شدن آفتاب پشت ابر لطايف بسياري دارد كه به برخي از آنها اشاره مي شود:

·   خورشيد در منظومه شمسي مركزيت دارد و كرات و سيارات به دور او در حركتند چنانكه وجود گرامي حضرت حجت (عج) در نظام هستي مركزيت دارد « ببقائه بقيت الدنيا و بيمنه رزق الوراء و بوجوده ثبتت الأرض و السماء » .

·   خورشيد در اين مجموعه منافع فراواني دارد ، جاذبه كه مايه ثبات و بقاي نظام است . گرما و حرارت كه از پشت انبوه ابر غليظ نيز به زمين مي رسد . باد و باران ، روئيدن گياهان و امثال آن از بركات تابش خورشيد است كه ابر گرفتگي در آن اثر مهمي ندارد . بله نورافشاني از پشت ابر كمتر خواهد بود . بدين ترتيب ابر گرفتگي فقط كمي از منافع آفتاب را تقليل مي دهد نه اينكه از بين ببرد .

·   ابر هرگز آفتاب را نمي پوشاند بلكه ما را مي پوشاند ، در نتيجه ما را از ديدن آن محروم ميكند ، نه آنكه در منفعت رساني آن خللي ايجاد كند . چگونه مي توان گفت كسي كه عالم وجود در قبضه قدرت اوست و مي تواند هر لحظه اي در هر جا حضور داشته باشد ، غايب است؟

                      جمال يار ندارد نقاب و پرده ولي        غبار ره بنشان تا نظر تواني كرد

·   پوشاندن ابر اختصاص به كساني دارد كه در زمين هستند نه كسي كه برفراز ابر حركت مي كند . غيبت آن حضرت نيز براي كساني است كه به دنيا و طبيعت چسبيده اند اما كساني كه بر ابر شهوات و غبار هواهاي نفساني پا گذارند و در آسمان معنويت پرواز ميكنند هر لحظه كه بخواهند در حضور هستند .

                    تو كز سراي طبيعت نمي روي بيرون      كجا به كوي طريقت گذر تواني كرد

·   آفتاب لحظه اي از نور افشاني غفلت نمي كند هر كس به اندازه ارتباطي كه با خورشيد دارد از نور آن بهره مي برد و اگر بتواند همه موانع را كنار بزند و در برابر آفتاب بنشيند بهره كاملي مي برد . چنان كه حضرت وليعصر(عج) مجراي فيض الهي است و در اين جهت فرقي بين بندگان خدا نمي گذارد ليكن هر كس به اندازه ارتباط خود مستفيض و مست فيض مي شود .

·   اگر اين آفتاب پشت ابر هم نباشد شدت سرما و تاريكي ، زمين را غيرقابل سكونت خواهد كرد . اگر وجود گرامي آنحضرت در پس پرده غيبت نباشد سختي ها و تنگي هاي معيشت و كينه توزي دشمنان مجالي به شيعه نمي دهد . خود آنحضرت در توقيع شريفشان به مرحوم شيخ مفيد نوشتند : ما در مراعات حال شما سهل انگار نيستيم و هرگز شما را فراموش نميكنيم وگرنهسختي ها و تنگناهاي فراواني به شما ميرسيد و دشمنان شما را نابود مي كردند .

·   درست است كه امام (ع) با حضور و ظهور خود مي تواند مايه اضمحلال دشمنان گردد آنگونه كه از نظر علمي ، تابش بدون ابر و مستقيم خورشيد ميكروب كش است ( بدليل اشعه هايي كه دارد ) و از نظر فقهي نيز جزو مطهرات محسوب مي شود و برخي نجاسات را پاك مي كند ، ليكن وجود امام معصوم (ع) در نظام آفرينش مثل مغناطيس زمين است كه با وجود نامرئي بودن همه قبله نماها و قطب نماهاي كشتي ها ، هواپيماآفرينش آآفغرينش ها ، عمليات هاي نظامي و... را به حركت در مي آورد و از بركت آن ميليونها بلكه ميلياردها انسان جهت قبله يا مسير مسافرت خود را پيدا مي كنند و به مقصد مي رسند.

 

کرامات حضرت معصومه

كرامات معصوميه عليها السلام
 

                    

 

شفاى فلج

مرحوم حضرت آية الله حاج شيخ مرتضى حائرى (ره) ، نقل فرمودند: شخصى بود به نام آقا جمال، معروف به «هژبر» كه دچار پا درد سختى شده بود ؛ به طورى كه براى شركت در مجالس، مى بايد كسى او را به دوش مى گرفت و كمك مى كرد. عصر تاسوعا، آقاى هژبر به روضه اى كه در مدرسه ي فيضيه از طرف مرحوم آية الله حاج شيخ عبدالكريم حائرى (ره) تشكيل شده بود، آمد. آقا سيد على سيف (خدمتگزار مرحوم آية الله حائرى) كه نگاهش به او افتاد ، به او پرخاش كرد كه: سيد اين چه بساطى است كه در آورده اى، مزاحم مردم مى شوى ، اگر واقعاً سيدى ، برو از بى بى شفا بگير.

آقاى هژبر تحت تأثير قرار گرفت و در پايان مجلس به همراه خود گفت :  مرا به حرم مطهر ببر، پس از زيارت و عرض ادب ، با دل شكسته ، حال توجه و توسلى پيدا كرد و سپس به خواب رفت .

در خواب ديد كسى به او مى گويد: بلند شو . گفت : نمى توانم . دوباره گفت: مى توانى ، بلند شو . سپس عمارتى را به او نشان داد و گفت: اين بنا از حاج سيد حسين آقاست كه براى ما روضه خوانى مى كند، اين نامه را هم به او بده.

آقا هژبر ناگهان خود را ايستاده مى بيند كه نامه اى در دست دارد ، نامه را به صاحبش رسانده  و مى گويد: ترسيدم اگر نامه را نرسانم، درد پا بر گردد. البته كسى از مضمون نامه مطلع نشد، حتى آية الله حائرى. ايشان فرمودند: از آن به بعد آقاى هژبر عوض شد. گويى از جهان ديگرى بود و غالباً در حال سكوت يا ذكر خدا بود.

 

هديه حضرت

يكى از علماى اعلام چنين نقل مى كند : چند سال پيش از زعامت مرحوم آية الله العظمى بروجردى (ره) به طلاب حوزه ي علميه قم بسيار سخت مى گذشت ، در حدى كه خود اينجانب كه در منطقه خاكفرج مستأجر بودم، به قدرى از بقال محل نسيه جنس برده بودم كه ديگر خجالت مى كشيدم از منزل خارج شوم و از مسير آن مغازه بگذرم . روزى به فكر افتادم كه اين چه وضعى است؟ تا كى مى شود صبر كرد؟ اما اين كه چه كنم، به نتيجه اى نمى رسيدم! تا اين كه با خود گفتم به حرم مطهر حضرت معصومه(س) كه عمه سادات است و خود من هم كه سيد هستم، مى روم و كنار ضريح مطهر فرياد مى كشم و حرف هاى دلم را مى زنم، هر چه مى خواهد بشود؟!

با عصبانيت، عبايم را به سر كشيدم و به طرف حرم مطهر حركت كردم . از صحن بزرگ وارد شدم و به طرف صحن عتيق رفتم، از دالانى كه حد فاصل اين دو صحن است چند قدم جلو رفتم كه ناگهان خانمى به من نزديك شد، در حالى كه پوشيه به صورت زده بود و بسيار با وقار بود، پاكت نامه اى به من داد و فرمود: آقا سيد! اين براى شماست، من كه به قصد ديگرى به طرف حرم مى رفتم، پاكت نامه را گرفته و بى توجه چند قدمى جلوتر رفتم و آن خانم هم به طرف صحن بزرگ رفت، يك مرتبه با خود گفتم ببينم در نامه چه نوشته است؟ و قصه چيست؟ نامه را بازكردم و ديدم « دو هزار تومان» پول است! با خود گفتم يعنى چه؟ به دنبال خانم رفتم كه بپرسم اين پول به چه عنوان و به چه جهت است ؟ به صحن ها و درهاى بيرون مراجعه كردم و اثرى نديدم! ناگهان زبان دلم به من گفت: چه بسا اين هديه حضرت معصومه(س) است، خصوصاً با آن جمله اى كه خانم به هنگام دادن پاكت بيان كرد. اين جا بود كه انقلابى عجيب در من پديدار شده ، بسيار گريه كردم و به طرف صحن عتيق آمدم ، وارد ايوان طلا شدم، ولى وارد رواق مطهر نشدم، با خود گفتم: « تو لياقت ندارى وارد شوى، همين جا كنار در توقف كن، تو مثل يك درنده مى خواستى حمله كنى ، ولى حضرت زودتر يك لقمه غذا جلوى تو انداخت تا آرام شوى ! » به هر حال بسيار گريه كردم و با عذر خواهى به منزل برگشتم . اين شخصيت بزرگوار كه در حال نقل اين قضيه نيز بسيار اشك مى ريخت، هنوز شرمنده آن قصه و نيت اولى بود و مبهوت آن كرامات باهره، پس از لحظه اى دوباره ادامه داد، آن مبلغ پول موجب رونق و بركتى در زندگى ما شد كه به حمدالله هنوز محتاج شخصى نشده ام.

 

شفاى چشم بيمار

در عصر مرجعيت آية الله العظمى بروجردى، چند نفر از آشنايان و بستگان معظم له براى درمان بيمارى چشم يك بانوى علويه از خانواده خود به قم آمده بودند تا پس از زيارت مرقد مطهر حضرت معصومه(س) و ديدار آية الله بروجردى براى مداواى چشم آن علويه به تهران بروند . آنها پس از ديدار با معظم له به حرم مطهر مشرف مى شوند. يكى از اساتيد مورد اطمينان مى گفت: در همان روز ( پس از درس) همراه حضرت آية الله العظمى بروجردى به منزلش مى رفتيم ، در مسير راه چند نفر از اهالى بروجرد به حضور آية الله بروجردى آمدند، آية الله بروجردى از آنها پرسيد: « پس چرا براى درمان چشم بانو علويه به تهران نرفتيد؟!»

آنها با خوشحالى جواب دادند آن علويه در حرم حضرت معصومه(س) متوسل شد و به بركت آن حضرت، چشمانش شفا يافت!

آية الله بروجردى بى آن كه ترديد كند، با شنيدن اين كرامت، از رفتن به منزل منصرف شده و همان دم براى تشرف به حرم حضرت معصومه(س) روانه شد و با نهايت تواضع به زيارت و شكرگزارى پرداخت. به اين ترتيب آن بانوى علويه شفا يافت و ديگر براى معالجه به تهران نرفت.

نكته قابل توجه اين كه، مرجع بزرگ  آية الله العظمى بروجردى به صحت اين گونه كرامت ها اطمينان داشت، از اين رو بى درنگ و خاضعانه از خداى بزرگ و سپس از حضرت معصومه تشكر مى كرد.

 

كراماتى به نقل از آية الله العظمى اراكى( ره)

ايشان فرمودند: آقا حسن احتشام (فرزند مرحوم سيد جعفر احتشام كه هر دو ازمنبرى هاى قم بودند) نقل مى كردند از آشيخ ابراهيم صاحب الزمانى تبريزى (كه مرد با اخلاصى بود) كه من شبى در خواب ديدم به حرم مشرف شدم. خواستم وارد شوم، گفتند حرم قـُرق است براى اين كه فاطمه زهرا(س) و حضرت معصومه(س) در بالاي ضريح خلوت كرده اند و كسى را راه نمى دهند. من گفتم: مادرم سيده است، من محرم هستم. به من اجازه دادند، وارد شدم ديدم كه اين دو نشسته اند و در بالاى ضريح با هم صحبت مى كنند. از جمله صحبت ها اين بود كه حضرت معصومه به حضرت زهرا(س) عرض كرد: حاج سيد جعفر احتشام براى من مدحى گفته است و ظاهراً آن مدح را براى حضرت مى خواند.

آشيخ ابراهيم اين خواب را در جلسه دوره اى اهل منبر كه حاج سيد جعفر احتشام هم در آن حضور داشت نقل مى كند. حاج احتشام به شيخ ابراهيم مى گويد: از آن شعرها چيزى يادت هست؟

گفت: بله در آخر آن شعر داشت ( دختر موسى بن جعفر) تا اين را گفت، حاج احتشام شروع به گريه كرد.

حاج سيد جعفر احتشام از وعاظ مخلصى بود كه موقع روضه خواندن خودش هم گريه مى كرد.

عیدتان مبارک

                

« عيد سعيد فطر بر همه روزه داران مباركباد »

عیدتان مبارک

 « با سلام و تبريك بمناسبت فرارسيدن عيد سعيد فطر »

چندتا حديث ناب و قشنگ عيدي من به شما دوستان

l  فاذا خرج أشرقت الارض بنوره و وضع ميزان العدل بين الناس فلا يظلم أحد أحدا

امام رضا (عليه السلام) مى فرمايد: پس هنگامى كه مهدى (عليه السلام) خروج كند زمين به نور او روشن شود و او ترازوى عدالت در ميان مردم نهد و كسى بر كسى ديگر ظلم نكند.

 

 lالخلف من بعدى ابنى الحسن فكيف لكم بالخلف من بعد الخلف؟ فقلت: و لم جعلنى الله فداك؟ فقال: لانكم لا ترون شخصه و لايحل لكم ذكره باسمه قلت: فكيف نذكره؟ قال: قولوا الحجة من آل محمد صلى الله عليه و آله

جانشين بعد از من فرزندم حسن است اما چگونه است وضع شما در هنگام جانشين فرزندم حسن (يعنى مهدى موعود (عج) عرض كردم براى چه فدايت شوم؟! فرمود: براى آنكه شما او را نمى بينيد و جايز نيست اسمش را ببريد، عرض كردم پس چگونه او را نام ببريم؟ فرمود: بگوئيد حجت آل محمد (صلى الله عليه وآله وسلم).

 

شيخ طوسى (ره) مى نويسد: روزى حدود چهل تن از شيعيان حضور امام حسن عسكرى (عليه السلام) شرفياب شدند و از حضرتش تقاضا كردند كه حجت پس از خويش را به آنان معرفى كند. ناگاه پسرى ديدند همچون پاره ماه، كه شبيه ترين مردمان به ابومحمد (عليه السلام) بود، آن گاه حضرتش فرمودند:

 l هذا إمامكم من بعدى و خليفتى عليكم،  أطيعوه و لاتتفرقوا من بعدى  فتهلكوا فى أديانكم، ألا وانكم لاترونه من بعد يومكم هذا حتى يتم له عمر...

اين، پس از من امام شماست و جانشين من است بر شما، او را اطاعت كنيد و پس از من پراكنده نشويد، كه دينتان تباه مى شود و به هلاكت مى افتيد، بدانيد كه پس از امروز او را نخواهيد ديد تا اينكه عمرى از او سپرى گردد.

 

l الحمدلله الذى لم يخرجنى من الدنيا حتى أرانى الخلف من بعدى، أشبه الناس برسول الله (صلى الله عليه وآله وسلم) خلقاً و خلقاً، يحفظه الله تبارك و تعالى فى غيبته ثم يظهره...

احمد بن اسحاق گفت از امام حسن عسكرى (عليه السلام) شنيدم كه فرمود:

حمد خداى را كه مرا از دنيا نبرد تا اينكه جانشين خود را ديدم همان كسى كه شبيه ترين مردم از نظر خلقت و اخلاق به رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) است و خداوند تبارك و تعالى او را در عصر غيبتش حفظ مى كند تا اينكه او را ظاهر سازد.

 

 

شهادت مظلوم مدینه

  

شهادت مظلوم مدينه حضرت علي (ع)

خدمت عموم مسلمانان جهان تسليت عرض مي نمايم .

محراب کوفه امشب در موج خون نشسته

يا عرش کبريا را سقف و ستون شکسته

سجاده گشته رنگين از خون سرور دين

يا خاتم النبيين، يا خاتم النبيين

از تيغ کينه امشب فرقي دو نيم گرديد

رفت آن يتيم پرور، عالم يتيم گرديد

ديگر نواي تکبير از کوفه بر نيامد

نان آور يتيمان ديگر ز در نيامد

غمخوار دردمندان امشب شهيد گرديد

امشب جهان ز فيض حق نااميد گرديد

تنها نه خون به محراب از فرق مرتضي ريخت 

امشب شرنگ بيداد در کام مجتبي ريخت

امشب به کوفه بذر کفر و ضلال کِشتند

مرغان کربلا را امشب به خون کشيدند

تيغ نفاق امشب بر فرق وحدت آمد

امشب به نام سجاد خط اسارت آمد

امشب به محو خادم، خائن دلير گرديد

آري برادر امشب زينب اسير گرديد

باب عدالت امشب مسدود شد بر انسان

امشب بناي وحدت در کوفه گشت ويران

امشب جهان ز فيض حق نااميد گرديد 

امشب بنام قرآن، قرآن شهيد گرديد

سجاده گشته رنگين از خون سرور دين

يا خاتم النبيين، يا خاتم النبيين

 (حمید سبزواری)

انتظار واقعی

                                                                           

انتظار واقعي

انسان از چيزي يا كسي پاسداري مي كند يا انتظار آن را مي كشد كه او را بشناسد و نسبت به او معرفت داشته باشد . اگر شناخت و معرفت صحيح و شايسته باشد انتظار نيز واقعي خواهد بود . از اين جهت انسان در عصر غيبت يا منتظر واقعي است يا گرفتار جاهليت و عدم شناخت و معرفت صحيح . زيرا در بسياري از روايات آمده است زمين از حجت خدا خالي نخواهد ماند « إنّ الله جلّ و عزّ أجلّ وأعظم من أن يترك الأرض بغير إمام عادل» . حتي در برخي روايات آمده است : اگر زمين از حجت الهي خالي گردد زمين اهلش را فرو خواهد برد « لو بقيت الأرض بغير إمام لساخَت» . از صادق آل محمد(ص) نيز رسيده است : از زماني كه خداوند سبحان زمين را خلق كرده تا هنگام برپايي قيامت زمين از حجت خدا خالي نخواهد بود . چون اگر او نباشد عبوديت خدا تعطيل خواد شد ليكن اين حجت گاهي ظاهر و شناخته شده و گاهي غايب و مستور است .

از خود امام عصر (عج) نيز رسيده است كه من مايه امنيت براي اهل آسمان هستم و بنابراين در تمام اعصار از جمله اين عصر حجت الهي در ميان بندگان او حضور دارد . از اين رو شيعه معتقد است كه مهدي موعود متولد شده و زنده و حجت عصر است . اين كه گاهي تعبير به - مهدي موعود موجود  مي كنيم سرّش همين است وگرنه اصل موعود بودن مهدي مورد قبول بسياري از فِرق است . آنچه كه شيعه اثناعشري را از ديگران ممتاز مي كند اعتقاد به موجود بودن مهدي موعود است .

شيعه و سني از رسول خدا نقل مي كند : هر كس كه بدون شناخت امام زمان و حجت عصر خودش بميرد به مرگ جاهليت مرده است . سفارش همه انبياي الهي اين است كه سعي كنيد مسلمان بميريد . منظور از شناخت امام زمان(عج) تنها شناخت شناسنامه اي و تاريخي آن حضرت نيست كه انسان بداندنامش چيست و فرزند كيست ، در چه عصري زندگي مي كرده و... بلكه مراد شناخت امامت ، اعتقاد به ولايت و معرفت به شخصيت امام است و افزون بر آن اطاعت نيز لازم است وگرنه حاكمان برخاسته از سقيفه ، طاغوت شام ، فاجعه آفرينان انسانيت كُش كربلا ، هارون الرشيد و... بيش از هر كس ديگري امامان عصر خويش را مي شناختند .

                                    

                                           ( التماس دعا )

امروز که محتاج توام جای تو خالیست

 اي غائب از نظر!!!

دير هنگامي است که چشمان انتظار به راهت دوخته و جان و دل به شراره هاي اشتياقت، سوخته ايم . باغ آرزوها به شوق بهار روي تو خزان ها را مي شمارد و چکامه هاي خونين شقايق را        مي نگارد؛

نرگس ها داغ هجر تو بر سينه دارند؛

عروسان چمن جز به مژده جمال دلارايت سر زحجله عيش برنيارند؛

مهديا!

معراج نشيني بگذار و از پرده غيبت به دراي و رخسار محمدي بنماي؛

که خيل منتظران به جان آمده از حقارت و عيدهاي دنيايي، چشم بر بلنداي وعده ديدار تو دارند.

اي گوشوار عرش الهي! آرمان انتظار را به کوله بار صبر و يقين، بر دوش مي کشيم و به ترنم آواي ظهور سرخوشيم، هر بامداد ، ياد طلوع تو را در سينه مي پرورانيم و پرتو چهره تو را در ديده نقش مي زنيم.

عمري است که اشک هايمان را در کوره سوزان حسرت ها انباشته ايم و انتظار جمعه اي را مي کشيم که جويبار ظهورت از پشت کوه هاي غيبت سرازير شود، تا آن کوره را بدان آب غاموش سازيم و آن حسرت ها را به دريا ريزيم.

سبکبار تن خسته امان را در زلال آن بشوييم.

اي اميد بي پناهان، بيا...بيا.

از ثري تا به ثريا، دل هاي بي قراران، شيداي يک نگاه توست.

از سوي تا ماسوي جان هاي بي پناهان، نثار قدم هاي تو باد.

بيا و روزه داران غيبت را به افطار فرج بنشان و قضاي عهد انتظار را دستي برافشان.

                                    

معرفی کتاب

باسلام خدمت شما عزیزان . یکی از دوستان از من تقاضا کرده بود تا تعدادی کتاب در مورد زندگانی حضرت نرجس خاتون(س) مادر امام زمان (عج) برایش معرفی کنیم . باید عرض کنم که کاملترین کتابی را که بنده پیدا کردم که می تواند کمک بسیار زیادی به شما بکند کتابی است بنام : خاتون عشق - (انتشارات قدیانی ) . همچنین یکسری کتب دیگری هم هست که اشاره هایی به زندگانی ایشان دارد :

۱- نجم الثاقب

۲- جلد ۱۳ بهارالانوار

۳- منتهی الآمال

۴- تمدن اسلام و عرب

۵- زندگانی امام حسن عسکری (ع)

۶- جهان در عصر بعثت

 

امیدوارم که توانسته باشم خدمتی به شما کرده باشم و این کتب مورد استفاده تان قرار بگیرد . التماس دعا .

درخواست

باسلام خدمت دوست عزیزی که خواستار معرفی کتاب در زمینه زندگانی مادر حضرت مهدی (عج) نرجس خاتون (س) بودند باید عرض کنم که چند روز به من وقت بدهید تا آنها را لیست کنم و جهت دسترسی شما و سایر علاقمندان در وبلاگ قراردهم . التماس دعا

عیدتان مبارک

میلاد باسعادن آخرین ذخیره الهی و منجی عالم بشریت

حضرت حجت بن الحسن العسکری (عج)

را به عموم مسلمانان و مستضعفان جهان تبریک می گوئیم .

امام صادق (ع) : قائم (عج) در پيكار خود با چنان چيزي روبرو خواهد شد كه رسول خدا (ص) با آن روبرو نگرديد . همانا رسول خدا در حالي به سوي مردم آمد كه آنان ، بت هاي سنگي و چوب هاي تراشيده را مي پرستيدند . ولي قائم (عج) چنان است كه بر او مي‌شورند و كتاب خدا را بر ضد او تاويل مي كنند . آنگاه به استناد همان تاويل ، با او به جنگ مي پردازند .

 امام محمد باقر(ع) : اگر كسي از شما بگويد ( تصميم داشته باشد ) : اگر قائم آل محمد (ص) را درك كنم ياريش خواهم كرد ، اما قبل از ظهور او بميرد ، مانند كسي است كه با شمشير خود در كنار آن حضرت نبرد مي كند ( و اجر شهيد دارد ) اما كسي كه در ركاب او به فيض شهادت نائل مي آيد اجر دو شهيد را دارد : اجر شهادت و اجر انتظار ...

امام محمد باقر(ع) : بخدا سوگند كسي كه خودش را وقف در راه خدا كند ، خداي سبحان براي او راه گشايشي قرار مي دهد . خدا رحمت كند بنده اي را كه خود را وقف ما كند . خدا رحمت كند بنده اي را كه امر ما را احيا گرداند .

 امام باقر (ع) : او ( مهدي ) آنچه را پيش از او بوده است درهم ريزد ، آنگونه كه رسول خدا(ص) امور جاهليت را در هم ريخت . مهدي (عج) اسلام را بگونه اي تازه و جديد مي آغازد .

 امام علي (ع) : مهدي(عج) وارد بيت المقدس شود و به امامت او مردم نماز گذارند . مهدي (عج) جلو رفته و مردم و نيز عيسي (ع) پشت سر او نماز گزارند و عيسي با وي بيعت نمايد .

امام صادق(ع) : همانا چون قائم ما قيام كند لباس علي (ع) را بپوشد و بر اساس شيوه و سيره او رفتار نمايد .